• : تعریف: the eleventh letter of the English alphabet.
صفت و ( adjective, abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "one thousand" (esp. used to refer to dollars).
- The firm offered me a salary of 50K.
[ترجمه گوگل] این شرکت به من 50 هزار حقوق پیشنهاد داد [ترجمه ترگمان] شرکت به من حقوق ۵۰ K را پیشنهاد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "Kelvin."
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: symbol of the chemical element potassium.
جمله های نمونه
1. I bought it at the K store.
[ترجمه گوگل]من آن را از فروشگاه K خریدم [ترجمه ترگمان]من آن را در فروشگاه کی خریدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. a meeting to promote trade between Taiwan and the U. K.
[ترجمه گوگل]نشستی برای ارتقای تجارت بین تایوان و بریتانیا [ترجمه ترگمان]جلسه ای برای ترویج تجارت بین تایوان و ایالات متحده ک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The inspector chalked O. K. on my baggage.
[ترجمه گوگل]بازرس O K را روی چمدان من گچ زد [ترجمه ترگمان]بازرس به فکر افتاد که او را به روی خود نگه دارد کی؟ روی چمدون هام [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. J K Rowling's 'Harry Potter' novels are all bestsellers.
[ترجمه گوگل]رمان های «هری پاتر» جی کی رولینگ همگی پرفروش هستند [ترجمه ترگمان]رمان های هری پاتر به نام هری پاتر همه bestsellers هستند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The boiling point of water is 373 K.
[ترجمه گوگل]نقطه جوش آب 373 کلوین است [ترجمه ترگمان]نقطه جوش آب، ۳۷۳ K است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The U. K. consists of Great Britain and Northern Ireland.
[ترجمه گوگل]بریتانیا متشکل از بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی است [ترجمه ترگمان]U ک بریتانیای کبیر و ایرلند شمالی تشکیل شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Vitamin K is routinely given in the first week of life to prevent bleeding.
[ترجمه گوگل]ویتامین K به طور معمول در هفته اول زندگی برای جلوگیری از خونریزی تجویز می شود [ترجمه ترگمان]ویتامین K به طور معمول در اولین هفته زندگی داده می شود تا از خونریزی جلوگیری شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. O. K. I'll sign off. We'll talk at the beginning of the week.
[ترجمه گوگل]O K من امضا می کنم اول هفته با هم صحبت می کنیم [ترجمه ترگمان]خب من امضا می کنم در آغاز هفته با هم صحبت خواهیم کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. France and U. K. were cosignatories of the agreement.
[ترجمه گوگل]فرانسه و بریتانیا امضاکنندگان این توافقنامه بودند [ترجمه ترگمان]فرانسه و یو ک از این توافق صرف نظر کرده بودند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The letter K comes before L in the English alphabet.
[ترجمه گوگل]در الفبای انگلیسی حرف K قبل از L آمده است [ترجمه ترگمان]حرف K قبل از L در الفبای انگلیسی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. I do not regard the constitution of the U. K. as set in concrete.
[ترجمه گوگل]من قانون اساسی ایالات متحده را به طور مشخص نمی دانم [ترجمه ترگمان]من قانون اساسی ایالات متحد را مورد توجه قرار نمی دهم ک همان طور که در بتون معین شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Fishing is said to be the most popular participatory sport in the U. K.
[ترجمه گوگل]گفته می شود ماهیگیری محبوب ترین ورزش مشارکتی در بریتانیا است [ترجمه ترگمان]گفته می شود ماهیگیری محبوب ترین ورزش مشارکتی در ایالات متحده است ک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. K Branagh and co. have achieved great success in a very short time.
[ترجمه گوگل]ک برانا و شرکا در مدت زمان کوتاهی به موفقیت های بزرگی دست یافته اند [ترجمه ترگمان]کا Branagh و همکاران در مدت زمان بسیار کوتاهی به موفقیت بزرگی دست یافته اند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. "Any problems?" — "No, I'm O. K. "
[ترجمه ?????] مشکلی پیش آمده است ? نه خوبم ممنون
|
[ترجمه گوگل]"هیچ مشکلی؟" - "نه من خوبم " [ترجمه ترگمان]\" هر مشکلی پیش می آید؟ - نه، من ا ک [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
تخصصی
[شیمی] پتاسیم [کامپیوتر] اختصار کلمه ی kilobyte ( kaloihrn یا سایر واحد های متر ی که کمتر عمومیت دارند). بنابر قرار داد، حرف بزرگ K به معنای ضریبی از 1024، وحرف کوچک k به معنای ضریبی از 1000، مانند سیستم متری (کیتوگرم، کیلومتر و...) است. نگاه کنید به ف، byte، memory megabyte . - 1000 در نمایش دهدهی ؛ به هنگام اشاره به ظرفیت با مسامحه می توان معادل 1024 دهدهی دانست Kilo [برق و الکترونیک] kelvin-کلوین، ( K، همواره بدون علامت درجه به کار می رود) واحد دما در سیستم بین المللی واحدها ( SI)، برابر با کسر 1 بر روی 272/16 دمای ترمودینامیکی نقطهی سه گانه ی آب، که قبلاً درجه ی کلوین نامیده می شود. مقیاس دمای کلوین بر اساس درجه ی سلسیوس است با این تفاوت که کل مقیاس طوری جا به جا شده است که K صفر مطلق را نشان می دهد. در یان مقیاس، آب در K 273/16 یخ می بندد و در K 373/16 می جوشد . با افزودن 273/16 به مقدار سلسیوس ( سانتیگراد قبلی) مقدار متناظر بر حسب گلوین به دست می آید . - kilo-کیلو پیشوند نمایانگر 10 به توان 3 یا 1000. - potassium-پتاسیم ( کالیم ) فلز قلیایی که دارای مشخصه های حساس به نور ایت و در ساخت کاتد لامپهای نوری که بیشترین پاسخ مطلوب آنها نور آبی است، به کار می رود . این فلز عدد اتمی آن 19 و وزن اتی آن 39/10 است . [نساجی] یازدهمین حرف لاتین [ریاضیات] یازدهمین حرف الفبای انگلیسی [خاک شناسی] کا [آمار] یازدهمین حرف الفبای انگلیسی
انگلیسی به انگلیسی
• unit of weight equalling one thousand grams silver-white metallic element (chemistry) alright, i agree (internet slang) eleventh letter of the english alphabet
پیشنهاد کاربران
( عامیانه ) 1. شورت فورم OK ( باشه ) . 2. مخفف Kilo ( کیلو/هزار ) .
K - ( علوم نظامی ) واژه مصوب: واحد سَبْکا تعریف: ← واحد سگ های بویاب کارآزموده
به پیر به پیغمبر تلفظش میشه " کِی " نه " کا " این معلم فیزیک و ریاضیای دبیرستان پدر مارو درآوردن انقدر گفتن کا. مثلا به 8k میگفتن هشت کا که تلفظ درستشو گم کردیم. این کِی تلفظ میشه نه کا. بعد ما هنوز بعضی موقع ها اشتباه میگیم. اگه توی فارسی میگین کا باشه کاری ندارم. ولی وقتی انگلیسی حرف میزنین نگین کا. اگه گفتین یعنی سوتی دادین. باید بگین کِی ... [مشاهده متن کامل]
Z هم میشه زِد معانی k : ۱. یازدهمین حرف از الفبای انگلیسی ۲. هزار ( کوتاه شده ی kilo )