• : تعریف: symbol of the chemical element cadmium.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "compact disk," a palm-sized disk on which music, data, or the like has been digitally encoded, that is read by laser and transmitted to a playback device; optical disk.
اختصار ( abbreviation )
• : تعریف: abbreviation of "certificate of deposit," a document issued by a savings institution stating that the named person has a specified sum of money on deposit.
جمله های نمونه
1. The line AB intersects the line CD at E.
[ترجمه گوگل]خط AB خط CD را در E قطع می کند [ترجمه ترگمان]خط AB، سی دی خط را در E قطع می کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She inserted a CD into the machine.
[ترجمه Fateme] او سی دی را داخل دستگاه گذاشت
|
[ترجمه گوگل]او یک سی دی را داخل دستگاه قرار داد [ترجمه ترگمان]او سی دی را داخل دستگاه وارد کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This CD only cost me a fiver.
[ترجمه گوگل]این سی دی فقط پنج تا هزینه برام داشت [ترجمه ترگمان]این سی دی فقط یک پوند برای من گران تمام شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The deck represents the cutting edge in CD reproduction.
[ترجمه جعفر] عرش . فرش
|
[ترجمه گوگل]عرشه نشان دهنده لبه برش در تولید مثل CD است [ترجمه ترگمان]عرشه، لبه برش در تولید مثل CD را نشان می دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Many CD rollovers happen in October.
[ترجمه گوگل]بسیاری از سی دیها در ماه اکتبر بازگردانده میشوند [ترجمه ترگمان]بسیاری از سی دی های \"سی دی\" در ماه اکتبر اتفاق می افتد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I lent my CD player to Dave and I haven't got it back yet.
[ترجمه گوگل]من سی دی پلیر ام را به دیو قرض دادم و هنوز آن را پس نگرفته ام [ترجمه ترگمان]من سی دی رو به دیو قرض دادم و هنوز برنگشته بودم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The lines AB and CD intersect at E.
[ترجمه گوگل]خطوط AB و CD در E قطع می شوند [ترجمه ترگمان]خطوط AB و CD در E را قطع می کنند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I swapped him my CD for his cassette.
[ترجمه ...] سی دی خود را با کاست او عوض کردم
|
[ترجمه گوگل]سی دی ام را با کاستش برایش عوض کردم [ترجمه ترگمان]سی دی من رو با کاست اون عوض کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The CD player was faulty so we sent it back to the manufacturers.
[ترجمه گوگل]سی دی پلیر معیوب بود، بنابراین آن را به سازنده ها برگرداندیم [ترجمه ترگمان]پخش کننده سی دی اشتباه بود بنابراین ما آن را به تولید کنندگان ارسال کردیم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Oh no! I've bust his CD player.
[ترجمه گوگل]وای نه! من سی دی پلیر او را شکسته ام [ترجمه ترگمان]اوه، نه! سی دی پلیر - ش رو پاره کردم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. He's really delighted with his new CD player.
[ترجمه گوگل]او واقعاً از پخش سی دی جدید خود خوشحال است [ترجمه ترگمان]او واقعا از پخش سی دی جدیدش راضی است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The CD player is light enough to carry around in your pocket.
[ترجمه گوگل]پخش کننده سی دی به اندازه کافی سبک است که می توانید آن را در جیب خود حمل کنید [ترجمه ترگمان]پخش کننده سی دی به اندازه کافی روشن است که بتواند در جیب شما حمل کند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Let line AB be equal to line CD.
[ترجمه گوگل]بگذارید خط AB برابر با خط CD باشد [ترجمه ترگمان]بگذارید AB با سی دی خط برابر باشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He replaced the CD in the rack.
[ترجمه گوگل]سی دی را در قفسه تعویض کرد [ترجمه ترگمان]سی دی را در قفسه جای داد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Hey! Hands off that CD! It's mine!
[ترجمه گوگل]سلام! دست از آن سی دی بردارید! مال منه! [ترجمه ترگمان]! هی! اون سی دی رو خاموش کن مال منه! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
سی دی (اختصار)
cd
کلمات اختصاری
عبارت کامل: Compact Disk موضوع: کامپیوتر لوح فشرده یا سی دی یک لوح گرد نوری است که برای انبار کردن داده های رقمی (دیجیتالی) بکار می رود. لوح فشرده در اصل برای کار با آواهای دیجیتالی شده، اختراع شده بود و همچنین به عنوان ابزار ذخیره و انبارش داده ها یا همان لوح فشرده فقط خواندنی (سی دی رام CD-ROM) هم استفاده می شود. ابزاری که توانایی خواندن سی دی رام را دارند امروزه از اجزاء استاندارد رایانه های شخصی بشمار می روند. رویهمرفته لوح های فشردهٔ آوایی با لوح های فشرده فقط-خواندنی تمایز دارند و لوح نواز هایی (CD players) که برای شنیدن آوا درست شده اند نمی توانند داده هایی که بر روی سی دی رام انبار شده را درست بفهمند، گرچه رایانه های شخصی معمولاً می توانند لوح صوتی را هم بنوازند.
تخصصی
[شیمی] کادمیم - عنصر شیمیایی خمش پذیر و رسانا و نقره فام که به صورت سولفید یا کربنات در خاک معدنی روى یافت می شود [کامپیوتر] دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری - دیسک فشرده - نوعی دسک نوری قابل خواندن که در دهه 80 شرکتهای فیلیپس و سونی آن را برای ذخیره موزیک دیجیتالی شده معرفی کردند .پس از آن سی دی ها روشی برای ذخیره فایلها کامپیوتری شدند داده بر روی سی دی ها به صورت شیارهای بسیار ریزی کد گذاری شده و با اسکن نمودن آنها به وسیله نور لیزری ماورای قرمز خوانده می شود بر خلاف دیسک کامپیوتری سی دی داده خود را بر روی شیار بلند مارپیچی مانند شیار درون صفحه گرامافون حفظ می کند این مکانیسم موجب ساده شدن طراحی گرداننده های سی دی می شود یک سی دی می تواند 75 دقیقه صوت مانند سمفونی نهم بتهون یا 680 مگا بایت داده کامپیوتری را ذخیره کند توجه داشته باشید که نگارش دیسکهای نوری disc و دیسکهای مغناطیسی disk با هم متفاوت است .-compact Disc [برق و الکترونیک] candela-کاندلا واحد شدت درخشندگی در دستگاه (اس آی ) . یک کاندلا به صورت شدت روشنایی یک و شصت سانتی متر مربع از تابشگر جسم سیاه در دمای انجماد پلاتین تعریف می شود . قبلاً شمع candie نامیده می شد . - compact-disk player-پخش دیسک-فشرده[ سی دی ] دستگاه الکترومکانیکی که با استفاده از صفحه گردان موتوری و سیستم پخش الکترواپتیکی سیگنالهای شنیداری لازم برای تقویت را تولید می کند.به شکلهای مختلفی نظیر قابل حمل و یا استریو ساخته می شود. - compact disk-دیسک فشرده ( سی دی ) دیسکی پلاستیکی به قطر چهار وپنج و هشت دهم اینچ که می تواند صدای انسان، موسیقی و سایر صداها را به شکل حفره های میکروسکوپی، که توسط لیزر تولید می شوند، روی شیار های مارپیچی ذخیره کند با تابندن نور لیزر به روی حفره های در حال چرخش و مدوله شدن نور بازتابیده، صدا ی ضبط شده دوباره پخش می شود . [نساجی] دی استات سلولز
انگلیسی به انگلیسی
• 4.75 inch plastic disc containing digital data; optical disc which is read by a laser (computers) (chemistry) bluish-white metal which resembles tin (found in zinc ores) a cd is a compact disc.
پیشنهاد کاربران
compact disk ( کامپیوتر، وسایل صوتی و غیره ) دیسکت فشرده. سی دی مثال: I want to buy some CDs for my sister. من می خواهم چند تا سی دی برای خواهرم بخرم.