1. a billboard advertising a fishing competition
تابلویی که مسابقه ی ماهیگیری را اعلان می کرد
2. a conspicuous billboard
تابلو آگهی نمایان (واضح و آشکار)
3. the layout of a billboard advertisement
پیش نویس (یا طرح اولیه ی) یک آگهی دیوارکوب
4. He ploughed his energies into his father's billboard business.
[ترجمه گوگل]او انرژی خود را در تجارت بیلبورد پدرش به کار برد
[ترجمه ترگمان]او انرژی خود را به کار billboard پدرش فرو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Out on the freeway, a billboard caught his eye.
[ترجمه گوگل]در بزرگراه، یک بیلبورد توجه او را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]از بزرگراه بیرون، یک بیلبورد چشمش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Last year was a mixed bag for the billboard business, Nickinello notes.
[ترجمه گوگل]نیکینلو خاطرنشان می کند که سال گذشته برای تجارت بیلبورد بسیار مناسب بود
[ترجمه ترگمان]Nickinello اشاره می کند که سال گذشته یک کیف ترکیبی برای این بیلبورد تبلیغاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The local billboard industry has suffered a series of legal defeats over the past several years.
[ترجمه گوگل]صنعت بیلبورد محلی در چند سال گذشته متحمل یک سری شکست های قانونی شده است
[ترجمه ترگمان]صنعت بیلبورد محلی در چند سال گذشته از چندین شکست حقوقی رنج برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I had seen the billboard for male impotence, but I did not really know what had been going on down here.
[ترجمه گوگل]من بیلبورد ناتوانی جنسی مردانه را دیده بودم، اما واقعاً نمی دانستم اینجا چه خبر است
[ترجمه ترگمان]من آن بیلبورد را برای ناتوانی مرد دیده بودم، اما واقعا نمی دانستم چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Whiteco, the billboard company, thought its seven signs on Speedway should be worth $ 2 million.
[ترجمه گوگل]Whiteco، شرکت بیلبورد، فکر می کرد که هفت تابلوی آن در Speedway باید 2 میلیون دلار ارزش داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Whiteco، شرکت بیلبورد، فکر کرد که هفت نشانه آن در Speedway باید به ارزش ۲ میلیون دلار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. He has been promoted on a towering Hollywood billboard.
[ترجمه گوگل]او در یک بیلبورد برجسته هالیوود ارتقا یافته است
[ترجمه ترگمان]او در یک بیلبورد بلند هالیوودی تبلیغ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. On every street corner a newspaper billboard proclaimed it, in every soup kitchen queue people discussed it.
[ترجمه گوگل]در هر گوشه خیابان یک بیلبورد روزنامه آن را اعلام می کرد، در هر صف آشپزخانه مردم درباره آن بحث می کردند
[ترجمه ترگمان]در هر گوشه خیابان، یک بیلبورد تبلیغاتی در هر گوشه آشپزخانه آن را اعلام کرده بود و مردم درباره آن بحث می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Billboard companies say they will challenge the new law in court.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیلبورد می گویند که قانون جدید را در دادگاه به چالش خواهند کشید
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیلبورد می گویند که آن ها قانون جدید را در دادگاه به چالش خواهند کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Point your mobile phone at a billboard and you'll see more information.
[ترجمه گوگل]تلفن همراه خود را به سمت یک بیلبورد بگیرید و اطلاعات بیشتری را مشاهده خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]تلفن همراه خود را به یک بیلبورد نشان دهید و اطلاعات بیشتری را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Walt: I make billboard signs for advertising.
[ترجمه گوگل]والت: من تابلوهای بیلبوردی را برای تبلیغات می سازم
[ترجمه ترگمان]والت: من تابلوهای بیلبورد را برای تبلیغات تبدیل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید