billboard

/ˈbɪlˌbɔːrd//ˈbɪlbɔːd/

معنی: تخته اعلانات و آگهی ها
معانی دیگر: انتقال نامه، سند انتقال مالکیت، قبض فروش، سند فروش، (استرالیا) ایستاب، مانداب، تابلو بزرگ اعلانات که کنار بزرگراه ها و گذرگاه های عمومی می زنند، بیل بورد، نظرگیر، چشم کش، (کشتی های قدیمی - تخته ی سرازیری که از جلو کشتی بیرون زده بود و لنگر را پیش از افکندن و بعد از بالا کشیدن برآن قرار می دادند) تاقچه لنگر، تخته اعلانات واگهی ها، هر قسمت از نرده ودیوار که روی ان اعلان نصب شود

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a board for displaying outdoor advertisements or notices, esp. next to highways.

جمله های نمونه

1. a billboard advertising a fishing competition
تابلویی که مسابقه ی ماهیگیری را اعلان می کرد

2. a conspicuous billboard
تابلو آگهی نمایان (واضح و آشکار)

3. the layout of a billboard advertisement
پیش نویس (یا طرح اولیه ی) یک آگهی دیوارکوب

4. He ploughed his energies into his father's billboard business.
[ترجمه گوگل]او انرژی خود را در تجارت بیلبورد پدرش به کار برد
[ترجمه ترگمان]او انرژی خود را به کار billboard پدرش فرو کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Out on the freeway, a billboard caught his eye.
[ترجمه گوگل]در بزرگراه، یک بیلبورد توجه او را جلب کرد
[ترجمه ترگمان]از بزرگراه بیرون، یک بیلبورد چشمش را گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Last year was a mixed bag for the billboard business, Nickinello notes.
[ترجمه گوگل]نیکینلو خاطرنشان می کند که سال گذشته برای تجارت بیلبورد بسیار مناسب بود
[ترجمه ترگمان]Nickinello اشاره می کند که سال گذشته یک کیف ترکیبی برای این بیلبورد تبلیغاتی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The local billboard industry has suffered a series of legal defeats over the past several years.
[ترجمه گوگل]صنعت بیلبورد محلی در چند سال گذشته متحمل یک سری شکست های قانونی شده است
[ترجمه ترگمان]صنعت بیلبورد محلی در چند سال گذشته از چندین شکست حقوقی رنج برده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I had seen the billboard for male impotence, but I did not really know what had been going on down here.
[ترجمه گوگل]من بیلبورد ناتوانی جنسی مردانه را دیده بودم، اما واقعاً نمی دانستم اینجا چه خبر است
[ترجمه ترگمان]من آن بیلبورد را برای ناتوانی مرد دیده بودم، اما واقعا نمی دانستم چه اتفاقی دارد می افتد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Whiteco, the billboard company, thought its seven signs on Speedway should be worth $ 2 million.
[ترجمه گوگل]Whiteco، شرکت بیلبورد، فکر می کرد که هفت تابلوی آن در Speedway باید 2 میلیون دلار ارزش داشته باشد
[ترجمه ترگمان]Whiteco، شرکت بیلبورد، فکر کرد که هفت نشانه آن در Speedway باید به ارزش ۲ میلیون دلار باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. He has been promoted on a towering Hollywood billboard.
[ترجمه گوگل]او در یک بیلبورد برجسته هالیوود ارتقا یافته است
[ترجمه ترگمان]او در یک بیلبورد بلند هالیوودی تبلیغ شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. On every street corner a newspaper billboard proclaimed it, in every soup kitchen queue people discussed it.
[ترجمه گوگل]در هر گوشه خیابان یک بیلبورد روزنامه آن را اعلام می کرد، در هر صف آشپزخانه مردم درباره آن بحث می کردند
[ترجمه ترگمان]در هر گوشه خیابان، یک بیلبورد تبلیغاتی در هر گوشه آشپزخانه آن را اعلام کرده بود و مردم درباره آن بحث می کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Billboard companies say they will challenge the new law in court.
[ترجمه گوگل]شرکت های بیلبورد می گویند که قانون جدید را در دادگاه به چالش خواهند کشید
[ترجمه ترگمان]شرکت های بیلبورد می گویند که آن ها قانون جدید را در دادگاه به چالش خواهند کشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Point your mobile phone at a billboard and you'll see more information.
[ترجمه گوگل]تلفن همراه خود را به سمت یک بیلبورد بگیرید و اطلاعات بیشتری را مشاهده خواهید کرد
[ترجمه ترگمان]تلفن همراه خود را به یک بیلبورد نشان دهید و اطلاعات بیشتری را خواهید دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Walt: I make billboard signs for advertising.
[ترجمه گوگل]والت: من تابلوهای بیلبوردی را برای تبلیغات می سازم
[ترجمه ترگمان]والت: من تابلوهای بیلبورد را برای تبلیغات تبدیل می کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

تخته اعلانات و آگهی ها (اسم)
billboard

تخصصی

[سینما] تیتراژ / عنوان بندی

انگلیسی به انگلیسی

• weekly american magazine devoted to music and the recording industry (includes the weekly charts for top songs and albums)
large sign board for advertisements or notices
a billboard is a very large board, hung or standing outside, on which posters are displayed.

پیشنهاد کاربران

۱. تابلوی آگهی های شهری. بیلبورد ۲. آگهی شهری
مثال:
Hey! Look at that billboard over there.
هی! به آن بیلبورد که آنجا است نگاه کن.
billboard ( n ) ( bɪlbɔrd ) =a large board on the outside of a building or at the side of the road, used for putting advertisements on, e. g. giant billboards along the highway.
billboard
billboard ( عمومی )
واژه مصوب: آگهی نما
تعریف: لوح یا سازه ای بزرگ در بزرگراه ها و خیابان های پُررفت وآمد ویژۀ نصب آگهی
همون بیلبورد
تابلوی تبلیغاتی
تابلو اعلانات
تابلو های بزرگی که روی انان آگهی و تبلیغات نصب می شود
آگهی نما ، تابلوی آگهی

بپرس