• : تعریف: abbreviation of "British Broadcasting Corporation."
جمله های نمونه
1. The BBC broadcasts all over the world.
[ترجمه محمد مهدی] بی بی سی در سرا سر جهان است
|
[ترجمه گوگل]بی بی سی در سراسر جهان برنامه پخش می کند [ترجمه ترگمان]بی بی سی در سراسر جهان پخش می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. The programme is preserved in the BBC sound archives.
[ترجمه گوگل]این برنامه در آرشیو صدای بی بی سی نگهداری می شود [ترجمه ترگمان]این برنامه در بایگانی صوتی بی بی سی حفظ شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The BBC must ensure that due impartiality is preserved in its news programmes.
[ترجمه گوگل]بی بی سی باید اطمینان حاصل کند که بی طرفی در برنامه های خبری خود رعایت می شود [ترجمه ترگمان]بی بی سی باید اطمینان حاصل کند که بی طرفی در برنامه های خبری خود حفظ شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The BBC Radio 2 Roadshow will broadcast live from the exhibition.
[ترجمه گوگل]رادیو بی بی سی 2 Roadshow به صورت زنده از این نمایشگاه پخش خواهد شد [ترجمه ترگمان]رادیو بی بی سی ۲ roadshow از این نمایشگاه پخش خواهد شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Did the BBC act reasonably in sacking the journalist?
[ترجمه گوگل]آیا بی بی سی در اخراج روزنامه نگار معقولانه عمل کرد؟ [ترجمه ترگمان]آیا بی بی سی بطور منطقی اقدام به اخراج خبرنگار کرد؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He is regarded at the BBC as a tenacious and persistent interviewer.
[ترجمه گوگل]او در بی بی سی به عنوان یک مصاحبه کننده سرسخت و مداوم در نظر گرفته می شود [ترجمه ترگمان]او به عنوان یک مصاحبه کننده سرسخت و سرسخت به بی بی سی در نظر گرفته می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The BBC broadcasts to all parts of the world every day.
[ترجمه گوگل]بی بی سی هر روز به تمام نقاط جهان برنامه پخش می کند [ترجمه ترگمان]بی بی سی هر روز به تمامی قسمت های جهان پخش می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The BBC switchboard was jammed with furious calls.
[ترجمه گوگل]تابلوی بی بی سی با تماس های خشمگین گیر کرده بود [ترجمه ترگمان]دستگاه تلفن مرکزی BBC با تماس های خشم آلود پر شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Tune in to BBC tonight at o'clock.
[ترجمه گوگل]امشب راس ساعت با بی بی سی هماهنگ کنید [ترجمه ترگمان]امشب ساعت دو به بی بی سی مراجعه کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. The man from the BBC wrote some positive things about the film.
[ترجمه گوگل]مرد بی بی سی چیزهای مثبتی در مورد این فیلم نوشت [ترجمه ترگمان]مرد از BBC برخی چیزهای مثبت درباره این فیلم نوشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The radio was tuned to the BBC World Service.
[ترجمه گوگل]رادیو برای سرویس جهانی بی بی سی تنظیم شد [ترجمه ترگمان]این رادیو با سرویس جهانی بی بی سی تنظیم شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The BBC denies that its broadcasting has been dumbed down.
[ترجمه گوگل]بیبیسی این موضوع را رد میکند که پخش آن ناامید شده است [ترجمه ترگمان]بی بی سی انکار می کند که پخش آن کاهش یافته است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Hundreds of callers jammed the BBC switchboard for more than an hour.
[ترجمه گوگل]صدها تماس گیرنده بیش از یک ساعت تابلوی بی بی سی را مسدود کردند [ترجمه ترگمان]صدها تماس تلفنی بیش از یک ساعت از شبکه مرکزی بی بی سی فشرده شدند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The BBC received a stream of complaints about the programme.
[ترجمه گوگل]بی بی سی جریانی از شکایات در مورد این برنامه دریافت کرد [ترجمه ترگمان]بی بی سی سیلی از شکایات را در مورد این برنامه دریافت کرده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The BBC is not supposed to editorialize about the news.
[ترجمه گوگل]قرار نیست بی بی سی در مورد این خبر سرمقاله بنویسد [ترجمه ترگمان]بی بی سی قصد ندارد در مورد این خبر هشدار دهد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
کلمات اختصاری
عبارت کامل: British Broadcasting Corporation موضوع: شرکت بی بی سی ( BBC؛ به معنی بنگاه سخن پراکنی بریتانیا) قدیمی ترین و بزرگترین بنگاه پخش خبر در سرتاسر جهان است.
فعالیت اصلی بی بی سی تولید برنامه و سرویس های خبری است. شعار بی بی سی این است: «هر ملت باید با صلح و آرامش با ملتی دیگر صحبت کند.»
انگلیسی به انگلیسی
• british broadcasting company the bbc is a british organization which broadcasts programmes on radio and television. bbc is an abbreviation for `british broadcasting corporation'. bbc is also used to refer to particular channels on television and radio.
پیشنهاد کاربران
بنگاهفیتیله کردن دولتها
مخفف کلمه big black cock یا الت تناسلی سیاه و بزرگ
نام راستین و واقعی آن چنین است: بُنگاه لَجَن پراکنیِ ملکه عجوزه
محل دروغ و شایعه پراکنی علیه ایران آریایی
محل سخن پراکنی بریتانیا
Big Black Cock Black Boy Cock
Abbreviation of "British Broadcasting Corporation. "