1. a (motor) fan
پروانه ی موتور
2. a 10 kilometer cross-country race
مسابقه ی دو صحرایی ده کیلومتری
3. a 100 meter-high crag
تخته سنگی به بلندی صدمتر
4. a 1995 model
نمونه ی سال 1995
5. a 20% discount in the price of every item
تخفیف بیست درصد در قیمت کلیه ی کالاها
6. a 3 4 (meter) carpet
فرش سه در چهار (متر)
7. a 4- inch module
یک معیار چهار اینچی
8. a 40-degree slope
سراشیب 40 درجه
9. a 4-bed ward
اتاق چهار تختی
10. a 50-mesh screen
توری دارای 50 روزن (در هر اینچ)
11. a 50-page abridgement
یک تلخیص 50 صفحه ای
12. a 5-card suit
پنج ورق همخال
13. a b-52 bomber
بمب افکن ب - 52
14. a baby drinks milk
بچه شیر می خورد.
15. a baby drinks milk from the mother's breast
نوزاد از پستان مادر شیر می خورد.
16. a baby's bones are more flexible
استخوان های نوزاد نرم تراند.
17. a baby's cap
کلاه بچه
18. a baby's skin chafes easily
پوست نوزاد زود آزردگی پیدا می کند.
19. a baby's smooth skin
پوست نرم کودک
20. a bachelor's degree
درجه ی لیسانس
21. a back copy of a newspaper
نسخه ی قدیمی روزنامه
22. a back step
گامی به عقب
23. a backhanded compliment
تعارف کنایه آمیز
24. a backhanded slap
سیلی با پشت دست
25. a backlash against government interference in commerce
واکنش شدید برعلیه دخالت دولت در تجارت
26. a backless chair
صندلی بدون پشتی
27. a backpack
کوله پشتی
28. a backup pilot
خلبان احتیاطی
29. a backwoodsman
آدم جنگلی
30. a backyard party
مهمانی در محوطه ی پشت منزل
31. a bacterium is very small
یک باکتری (باکتریوم) بسیار کوچک است.
32. a bad apple
سیب خراب
33. a bad boy
پسر بد
34. a bad case of the gimmies
سخت دچار آزمندی
35. a bad check
چک بی محل
36. a bad check
چک بی محل،چک برگشتی
37. a bad cold and the tight clogged nose
سرماخوردگی بد و بینی گرفته و پر اخلاط
38. a bad debt
طلب سوخت شده
39. a bad frame of mind
وضع فکری بد
40. a bad man
آدم بد
41. a bad omen
شگون بد،مرغوا
42. a bad reputation
بدنامی
43. a bad shot which missed the mark
تیراندازی بدی که به هدف نخورد
44. a bad smell
بوی زننده
45. a bad smell exhaling from the kitchen
بوی بدی که از آشپزخانه برمی خاست
46. a bad smell overpowered him
بوی بد او را کلافه کرد.
47. a bad storm
توفان شدید
48. a bad teacher can make students apathetic
معلم بد می تواند شاگردان را بی علاقه کند.
49. a bad title
قباله ی فاقد ارزش قانونی
50. a bad trip
به هم خوردن حال در اثر مواد مخدر
51. a badly drafted letter
نامه ای که بد نوشته شده است
52. a badly scuffed stairway
پلکانی که در اثر رفت و آمد خیلی خراشیده شده است
53. a badly ventilated room
اتاقی که هواگیر نیست (که بد تهویه می شود)
54. a badly-bound book
کتابی که بد صحافی شده
55. a bad-tempered husband
شوهر بد خلق (بدخو)
56. a bag full of apples
یک پاکت پر از سیب
57. a bag of onions
یک کیسه پیاز
58. a bag of potato chips
یک پاکت (سیب زمینی) چیپس
59. a bagful of sugar
یک پاکت پر از شکر
60. a bagful of trouble
مشکلات زیاد
61. a balanced diet
رژیم غذایی متعادل
62. a balcony rimming the second floor
بالکنی که دورادور طبقه دوم را گرفته بود
63. a bald lie
دروغ آشکار
64. a bald statement
اظهار بی شیله پیله
65. a baldfaced lie
دروغ بی شرمانه
66. a balding man of forty
مرد چهل ساله ی دچار ریزش مو
67. a balky mule
یک قاطر چموش
68. a ball in honor of the new ambassador
مهمانی رسمی رقص به افتخار سفیر جدید
69. a ballerina who essayed a dramatic role on television
رقاصه ی باله که بازی در یک نقش دراماتیک در تلویزیون را مورد امتحان قرار داد
70. a ballet dancer's limber body
بدن نرم رقاص باله