دیکشنری فارسی به فارسی با حرف د - صفحه 79

دیکشنری مترجم بپرس

فهرست واژگان در دیکشنری فارسی به فارسی با حرف د - صفحه 79

دست گزان دست گزای دست گزیدن دست گسستن دست گسلیدن دست گشادن دست گشاده دست گشودن دست گل دست لاف دست مالی کردن دست مالیدن دست مایه دست مرد دست مردی دست مریزاد دست ملوچ دست موزه دست میان دست میسان دست نابرده دست ناخورده دست نارس دست ناکرده دست نخوردگی دست نخورده دست نشان دست نشاندگی دست نشانده دست نشین دست نقد دست نگاه داشتن دست نگر دست نگری دست نگه داشتن دست نما دست نماز دست نماز گرفتن دست نمودن دست نهادن دست نوردیدن دست نوشت دست نیامدن دست نیامدنی دست و رو شوئی دست و گریبان شدن دست وا کردن دست واداشتن دست ور و شوی دست ورجن

75 76 77 78 79 80 81 82 83 84