خوردنگاهخوردنگهخوردنکخوردنیخوردنی پزخوردنینخوردهخورده ٔ ادیمخورده بردهخورده بلاغخورده بینخورده بینیخورده پاخورده پزخورده پزیخورده چشمهخورده خوانخورده دانخورده ریزخورده ریزهخورده گرفتنخورده گیرخورده لوکیخورده و بردهخورده کارخورده کاریخورده کریزخوردوستانخوردونکلاخوردیخوردی بیمارخوردی پزخوردی پزیخوردی فروشخوردی فروشیخوردینخوردیکخورزخورزادخورزانخورزنخورزهرهخورزینخورسارخورستارخورستانخورسفلقخورسندخورسند شدنخورسند گردانیدن