یلدا

/yaldA/

معنی انگلیسی:
longest night of winter, (name of) the longest night of winter

فرهنگ اسم ها

اسم: یلدا (دختر) (فارسی، سریانی) (طبیعت) (تلفظ: yaldā) (فارسی: يَلدا) (انگلیسی: yalda)
معنی: میلاد، طولانی ترین شب سال، شب اول ماه دی، چله بزرگ زمستان که تقریبا با ولادت حضرت مسیح ( ع ) همزمان است، ( سریانی )، آخرین شب پاییز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال [مقارن میلاد عیسی ( ع ) ]، ( در قدیم ) ( به مجاز ) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق، آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح ( ع ) است
برچسب ها: اسم، اسم با ی، اسم دختر، اسم فارسی، اسم سریانی، اسم طبیعت

لغت نامه دهخدا




یلدا. [ ی َ ] ( سریانی ، اِ ) لغت سریانی است به معنی میلاد عربی ، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح ( نوئل ) که در 25 دسامبر تثبیت شده ، طبق تحقیق محققان در اصل ، جشن ظهور میترا ( مهر ) بوده که مسیحیان در قرن چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار دادند. یلدا اول زمستان و شب آخر پاییز است که درازترین شبهای سال است و در آن شب یا نزدیک بدان ، آفتاب به برج جدی تحویل می کند و قدما آن را سخت شوم و نامبارک می انگاشتند. در بیشتر نقاط ایران در این شب مراسمی انجام میشود. شعرا زلف یار و همچنین روز هجران را از حیث سیاهی و درازی بدان تشبیه کنند و از اشعار برخی از شعرا مانند سنایی و امیرمعزی که به عنوان شاهد در زیر می آید رابطه بین مسیح و یلدا ادراک می شود. یلدا برابر است با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه جلالی و شب بیست ویکم دسامبر فرانسوی. ( از برهان ، آنندراج ، حواشی علامه قزوینی بر آثارالباقیه ، شرح پورداود در یشتها، فرهنگ فارسی معین و یادداشت مؤلف ) :
چون حلقه ربایند به نیزه تو به نیزه
خال از رخ زنگی بربایی شب یلدا.
عنصری.
نور رایش تیره شب را روز نورانی کند
دود چشمش روز روشن را شب یلدا کند.
منوچهری.
گرنیابد خوی ایشان درنیابد خلق را
روز روشن در بر دانا شب یلدا شود.
ناصرخسرو.
قندیل فروزی به شب قدر به مسجد
مسجد شده چون روز و دلت چون شب یلدا.
ناصرخسرو.
او بر دوشنبه و تو بر آدینه
تو لیل قدر داری و او یلدا.
ناصرخسرو.
کرده خورشید صبح ملک تو
روز همه دشمنان شب یلدا.
مسعودسعد.
ایزد دادار مهر و کین تو گویی
از شب قدر آفرید و از شب یلدا
زانکه به مهرت بود تقرب مؤمن
زانکه به کینت بود تفاخر ترسا.
امیرمعزی.
به صاحب دولتی پیوند اگر نامی همی جویی
که از یک چاکری عیسی چنان معروف شد یلدا.
سنایی.
تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است
تو شمع فروزانی و گیتی شب یلدا.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

کلمه سریانی، میلاد، وقت ولادت، زمان ولادت حضرت عیسی، شب یلدا: شب اول دیماه که درازترین شبهااست
(اسم ) درازترین شب سال شب اول برج جدی شب چل. بزرگ زمستان .توضیح این کلمه درسریانی بمعنی میلاد است چون شب یلدا را بامیلاد مسیح تطبیق میکردهاند ازاین رو بدین نام نامیدند : تو جان لطیفی و جهان جسم کثیف است تو شمع فروزنده و گیتی شب یلدا. ( معزی )

فرهنگ معین

(یَ ) (اِ. ) این واژه سُریانی و به معنای تولد و زایش است . یعنی تولد مهر (متیرا ) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یُمن تولد مهر در این شب جشنی برپا می کنند.

فرهنگ عمید

۱. شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی.
۲. (صفت ) [قدیمی، مجاز] تاریک و طولانی: باد آسایش گیتی نزند بر دل تنگ / صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی۲: ۴۳۶ ).

دانشنامه آزاد فارسی

یَلْدا
شب (در سریانی: به معنی ولادت، میلاد؛ در رومی: ناتالیس اَنویکتوس، به معنی روز تولد مهرِ شکست ناپذیر) درازترین شب سال، یعنی شب اول زمستان؛ در تقویم ایرانی شب اول دی ماه. در اصطلاح عموم، شب چله یا شب چلۀ بزرگ؛ در باور ایرانی، شبی اهریمنی است که با پیروزی مهر (آفتاب) و برآمدن روز به پایان می رسد. بر مبنای اشتباهی که در محاسبۀ کبیسه ها در قرن ۴م رخ داد، روز ۲۵ دسامبر (برابر ۴ دی) را، به جای ۲۱ دسامبر (برابر ۳۰ آذر)، روز تولد مهر دانستند، پس از مسیحی شدن روم همین روز را نیز روز تولد عیسی مسیح و نوئل قرار دادند که در واقع می بایست در ۲۱ دسامبر نهاده می شد. این معنی در ادبیات فارسی نیز بازتاب دارد، چنان که سنایی گفته است: « به صاحب دولتی پیوند، اگر نامی همی جویی ـ که از پیوند با عیسی چنان معروف شد یلدا». یلدا در تقویم جلالی برابر با شب اول جدی و شب هفتم دی ماه است. آغاز دی ماه و زایش خورشید و بلند شدن روزها در بسیاری از فرهنگ ها گرامی داشته شده است، اما در هیچ فرهنگی چون فرهنگ ایران باستان این اندازه بازتاب و رونق نداشته است. شاعران، بلندی شب یلدا را دست مایۀ مضمون سازی های عاشقانه کرده اند و آن را در تشبیه به زلف دراز یار و به معنی هجران گرفته اند. برگزاری آداب و مراسم مربوط به شب یلدا، در ایران دیرینه ای بس طولانی دارد؛ از دلایل پایندگی آن، این که یلدا پایان برداشت محصولات صیفی کشاورزی و آغاز فصل استراحت کشاورزان در جامعۀ عمدتاً مبتنی بر اقتصاد کشاورزی ایرانی بوده است. این معنی نیز که زمستان عملی در واقع ۶۰ روز است و ۴۰ روز اول آن، چلۀ بزرگ و ۲۰ روز دوم آن، چلۀ کوچک، نامیده می شود نیز در اساس ریشه در فرهنگ کشاورزی ایرانیان باستان دارد. در این شب که آن را جشن گردهم آیی خانوادگی نیز دانسته اند، خویشان و آشنایان در خانۀ بزرگ خانواده گرد می آیند و ضمن خوردن آجیل و شب چَره (نقل و میوه های خشک) شب دراز سال را با خواندن اشعار حافظ، گاه به فال، سپری می کنند. ضروری ترین خوردنی ویژۀ شب یلدا هندوانه است. عوام بر آن اند که هندوانه ای که در شب یلدا می خورند در بدن شان ذخیره می شود و در تابستان گرم به وجودشان خنکا می بخشد. کدوتنبل و انار نیز از دیگر خوردنی های مخصوص شب یلداست.

پیشنهاد کاربران

یلدا:دادلیل و یلداد است، مانند خرداد داد خور که اوج گرمای بهار است. اما خرداد نوشته و گفته اش به زمان وزبان به روز شده است با آنکه یلدا کم کاربرد است و به شکل کهن و فارسی کهن مانده است. لیل در لرستان امروزه
...
[مشاهده متن کامل]
هم کاربرد دارد و دَم دَمِ غروبگان بسیار بکار می رود . به زبانش لری می گویند" لیل زَ دِ زِمِی" یعنی ( شب زمین را گرفت. ) بر این روند یلدا فارسی کهن است.

یلدا: دکتر معین این واژه را سریانی به معنی میلاد دانسته و نوشته چون آن را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند؛ ولی روز میلاد مسیح 25 دسامبر یا پنجم دی ماه است؛ از سوی دیگر، سندی در دست نیست که نشان دهد ایرانیان باستان روز میلاد مسیح را جشن می گرفته اند؛ زیرا این تاریخ فرضی است و چند سده پس از عیسی، روز میلاد خورشید در آیین میترائیسم را کشیشان برای روز میلاد عیسی برگزیدند. پس یلدا نمی بایست ارتباطی با تولد یا میلاد مسیح داشته باشد. از سوی دیگر، ایرانیان شب چله را به خاطر این که بلندترین شب سال است و روز پس از آن روزها رو به بلندی می رود، جشن می گرفته اند؛ مانند مهرگان، نوروز و تیرگان. پس جشن یلدا نیز مانند نوروز و مهرگان و تیرگان است؛ یعنی مناسبتی زمانی دارد و نه زایشی.
...
[مشاهده متن کامل]

واژه ی فردا که هم وزن یلدا می باشد، در پهلوی fratāk بوده و از دو بخش ساخته شده است: فره ( فرا، پیش، جلو ) و تاک ( تاخت، تازش ) ؛ یعنی آن چه همواره به پیش می تازد و متوقف نمی شود. همچنین است تاک در واژه ی اسپ تاک ( اسب جنگی، اسب پیشتاز ) .
با این توضیحات می توان گفت یلدا نیز در پهلوی یلتاک بوده به معنی پیش رونده رو به بزرگی؛ یل در پهلوی به معنی بزرگ است؛ پس چون نخستین روز دی ماه روزی است که روزها رفته رفته بلند می شود، این معنی درست تر به نظر می رسد.

یلدا واژه ای لری به معنی
یل=بزرگ
دا=مادر
یلدا=بزرگ مادر=بزرگ شب=بزرگترین شب=مادر شب ها
ماه دی بعد از پایان شب یلدا شروع می شود
دا در زبان لری بختیاری، لری فیلی، لری ثلاثی، ، ، به معنی مادر
...
[مشاهده متن کامل]

دی در زبان لری بختیاری به معنی خواهر و
در زبان لری ممسنی و لری کهگیلویه، ، ، به معنی مادر

یلدا واژه ای سریانی و آرامی هست و از این زبان ها به زبان های ایرانی و پارسی رفته. برابر فارسی این واژه همون شبه چله یا چهله می باشد به معنی روز چهلم. چرا که چهل در ایران باستان عددی مقدس بود
اما یک تعبیر دیگه هم از یترا میشه داشت
ya یک کار برد دیگه هم داره که اون در واقع عادات نفی هست در بعضی از موارد منفی می کنه مثل یشا yaShA به معنی نمیشود . با این حالyatrA به واژه نگاه کنیم به دگرگونی یا انقلاب میرسیم به معنی از تراز خارج شدن تغییر وضعیت دادن
یلدا گفته میشه که نه فارسی هست و نه عربی . اما نگاهی به واژه ترا .
از همین ریشه آترا به معنی سنجیدن در زبان تاتی
تراز که میدونیم چی هست از همین ریشه هست و تره تره در اچمی و برابر با تلو تلو خوردن و بی تعادلی در فارسی از همین ریشه هستند
...
[مشاهده متن کامل]

یک واژه اوستایی از این ریشه داریم yatrA و نگاه کنید yaldA یترا یعنی اعتدال اما ربطی که با یلدا داره رو توضیح میدم نخست دو واژه rop و por هر دو به معنی پر به معنی لبریز شدن هستن این جابجایی در کلمه بسیار معمول هست همین اتفاق برای حرف L و R رخ داده اگر این جابجایی رو انجام بدیم یلدا تبدیل میشه yadla حالا با دو تغییر مرسوم در زبانهای ایرانی ادامه میدم یعنی تبدیل L به R و همچنین تبدیل d به T نتیجه میشه یترا yatrA
ببینید yaldA. yadlA yatrA اینجوری به معنی اعتدال یا در تراز بودن میرسیم

یلدا واژه ای سریانی به نظر می رسد. شب چله برابر فارسی آن است، چله از واژه چهله گرفته شده، عدد چهل در باور های ایرانی مقدس بوده، همچنین این باور به سایر ادیان هم رسیده تا جاییکه چله گرفتن به انواع کارهای مذهبی حتی غیر ایرانی هم وارد شده، مثل ۴۰روز دور بودن از گناه، ۴۰ روز رفتن موسی به کوه، و . . .
...
[مشاهده متن کامل]

البته ایرانیان چند چله داشتند که یلدا چله زمستان است.
ضمنن به علت رایج شدن واژه چله در آن دوره، به هرگونه کاری که نیاز به گذراندن مدت زمان خاصی بوده، چله گرفتن می گفتند حتی اگر دقیقا ۴۰ روز نبوده.

یلدا متشکل از دو کلمه یل و دا
یل به معنی بلند بالا و پهلوان و مظهر قدرت و سعی
دا به معنی مادر ( زبان لری ) و ریشه پارسی
در کلمه یلدا این دو در هم می آمیزد و می تواند مادر شبها باشد، چون بزرگترین شب سال قلمداد می شود ، خورشید زاینده و نورانی پس از طلوع خواهد کرد .
...
[مشاهده متن کامل]

در زبان لری ( دا، دالکه، دایه ، دادا، . . . ) همه از یک مأخذ هستند و به معنی مادر و مادر سرچشمه زایندگی و تولد است . فرجام تان نیک ، عمرتان به بلندای یلدا

من تمام نظریات دوستان رو مطالعه کردم
همه به نوعی از زاییش خورشید در این شب داراز سخن ها گفتن، تولد خورشید، از امشب به بعد خورشید در مناطق ایران و مجاور به مدت طولانی تری خودشو نشون میده و زاویه تابش عمودتر خواهد شد و در فرهنگ ایرانی سرما و زمستان تاریکی آیتم منفی و به سمت بهار و گرما آیتم مثبت و این جشن و خوشحالی کاملا منطقیه که در فرهنگ و آیین ایرانی جا گرفته
...
[مشاهده متن کامل]

تو فرهنگ ایرانی جهنم سرد و بهشت گرم
و اینکه در چه زمانی از شبانه روز مراسم رو میگیرن؟
از میانه شب تا طلوع خورشید که تولد خورشید بار دگر دیده شود
در مورد نام شب یلدا یا جشن چله کدوم درسته؟
واقعا هر زبان شناسی تعریف خودشو داره
ولی چیزی که مشخصه در تاریخ کشوری که بیش از 7000سال قدمت داره و گویش مثل توپ گردش داشته قطعا این دو واژه از روز نخست نام این جشن نبوده و تغییراتی کرده، مثل جشن سوری که در گذر زمان شد چهارشنبه سوری
ولی در هر صورت جشن قدمت بسیار داره و به دلیل اینکه شغل خیلی از مردم ایران کشاورزی و باغداری بوده شکسته شدن کمر سرما و نوید بهار و گرما براشون شادی آور بوده و جشن میگرفتن
یلدا یا شب چله تمام کسانی که بر این باور باستانی هستن خجسته

یل یعنی بزرگ
دا یعنی مادر
کاملا هم ریشه فارسی داره نه عربی
شب یلدا طولانی ترین شب ساله، تاریکی به بیشترین حد خودش میرسه، اما درست بعد از شب یلداست که روشنایی هر روز بیشتر میشه تا بهار از راه میرسه. مادر نشانه زایش و تولده و یلدا با خودش نور رو به همراه داره. از شب یلدا نوری زاده میشه که بر تاریکی پیروزه: )
...
[مشاهده متن کامل]

جایگزین واژه ی بیگانه ی یلدا، واژه ی سغدی آژیت Ajhit به معنی زایش یا تولد است.
واژه یلدا
معادل ابجد 45
تعداد حروف 4
تلفظ yaldā
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [سُریانی]
مختصات ( متیرا )
آواشناسی yaldA
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
...
[مشاهده متن کامل]

فرهنگ فارسی معین
فرهنگ فارسی هوشیار
یلدا� برگرفته از واژهٔ سریانی ܝܠܕܐ به معنای زایش است ابوریحان بیرونی از این جشن با نام �میلاد اکبر� نام برده و منظور از آن را �میلاد خورشید� دانسته است. در آثارالباقیه بیرونی، از روز اول دی ماه، با عنوان �خور� نیز یاد شده است. در قانون مسعودی نسخهٔ موزه بریتانیا در لندن، �خُره روز� ثبت شده، اگرچه در برخی منابع دیگر �خرم روز� نامیده شده است. واژه �شب چله� یا �شب چله کلان� هم که در فرهنگ عامه مردم مترادف با شب یلدا بکار می رود از آن روست که چهل روز اول زمستان را �چله بزرگ� و بیست روز بعد از آن را �چله کوچک� نامیده اند. و در قدیم گاهشمار باستانی در بین کشاورزان تقسیم بندی چهل داشته است. چلّه، دو موقعیت گاه شمار در طول یک سال خورشیدی با کارکردهای فرهنگ عامه، یکی در آغاز تابستان ( تیرماه ) و دیگری در آغاز زمستان ( دی ماه ) ، هریک متشکل از دو بخش بزرگ ( چهل روز ) و کوچک ( بیست روز ) است. واژهٔ چلّه برگرفته از چهل و مخفف �چهله� و صرفاً نشان دهندهٔ گذشت یک دورهٔ زمانی معین ( و نه الزاماً چهل روزه ) است.
منابع ها
طبیب زاده ( ۱۳۸۴ ) . یلدا.
مرادی غیاث آبادی ( ۱۳۸۷ ) . جشن ها و گردهمایی ها.
هاشم رضی، گاهشماری و جشن های ایران باستان
یلدا آئینی به قدمت تاریخ، مجله میراث فرهنگی، ۳۰ آذر ۱۳۹۵، محمد عجم

معنی یلدا؛ ایرانیان باستان شب یلدا را جشن نمی گرفتند بلکه برآمدن آفتاب دی ماه را به نظاره می نشستند و برای دیدن دوباره آفتاب بیدار می ماندند. از آنجایی که شب یلدا درازترین شب سال است نماد تاریکی و اهریمنی
...
[مشاهده متن کامل]
شده و زایش خورشید و تابش آن را نشان پیروزی روشنایی بر تاریکی می دانند. چرا که با زادن خورشید است که از ساعات شب کاسته شده و بر درازای روز افزوده میشود ( شب یلدا تنها چند ثانیه از دیگر شب ها طولانی تر هست ) . برای همین اولین روز پس از یلدا را ، اول ماه دی گویند به معنی ( دادار ) و ( دا ) و زایش و زایندگی. ( رجوع شود به معنی دا از همین نویسنده در آبادیس ) . شهریار بابادی نیاکان

شب یلدا از تاریخ پارسیان رازها در میان دارد
جشن یلدا از تاریخ دیرینه ایران زمین رمزها عیان دارد
شب طولانی ز انتظار خورشید نغمه خوان دارد
در ظلمت شب یلدا انتظار نور پیمان دارد
با دورهمی با قصه های پند آموز روشنی را در دامن دارد
...
[مشاهده متن کامل]

با خوراکی سنتی که هزاران پیام از سفره خاندان دارد
ز انار و هندوانه فلسفه و داستان فراوان دارد
ز آجیل شب یلدا برکت و نعمت شایان دارد
ز وسعت این جشن در گیتی چندین کشور را پیمان دارد
هر قسمت از جهان با فرهنگ و خوراکی خود داستان دارد
هر چه باشد در کل نشاط و سرور در اقلیم خود تابان دارد
پارسی شب یلدا نشاط و بهداشت روانی شایان دارد
حفظ این ارزشها بهداشت روانی و سروری درجام فروزان دارد
ز تبریک شب یلدا ز شهمیرزادی و سنگسری و سمنانی وکل ایران خرامان دارد
ز اتحاد هم بر حفظ ارزشها و سنت ها غزل خوان دارد
علی وردی پناه ( پارسی )

یلدا ترکیب دو کلمه یل و دا . اصطلاح اینکه به کسی می گوییم ماشاالله برای خودش یلی شده یعنی برای خودش قدی کشیده و قامتی راست کرده. یال کوه هم در واقعیت عالم طبیعت به مفهوم کشیده بودن تیغ کوه این مفهوم را
...
[مشاهده متن کامل]
به ما نشان می دهد. و کلمه دا هم به مفهوم مادر که در کلمه دایه خودنمایی می کند. مردمان جنوب کشورمان هم هم اکنون به مادر دای می گویند. به طور مختصر یلدا را به مفهوم مادر شب و شب بلند می توانیم برداشت کنیم.

من هم اسمم یلداست و خیلی اسمم رو دوست دارم
یکی از معانیش�تولد دوباره خورشید� میشه و همینطور �فرشته روشنایی�: )
بازا درود
چیزی که بیشتر مطمین شدم اینه که در قرآن هم از واژه یلدا استسود ( بهره ) برده شده است . کجای قران؟
لم یلد = زاییده نشده
یلد = زاییده شدن و این همونیه که در یلدا آمد ه => یلدا = یلد دا = زاییده دا و از آنجا که دا همان دی = روز ( day ) می باشد و روز همان روشنایی ست پس یلدا = افرینش روشنایی می باشد که در پست پیشین بدان پرداختم و از همین سه حرف واژ واژه میلاد به چم تولد در زبان عربی بکار رفته که خودش تاکید داره به این که یلد = زاییدن
...
[مشاهده متن کامل]

میتوان از یلدیدن به نام ریشه این واژه بهره برد
جشن یلد دوستم = جشن تولد دوستم
یلد گرفتیم = تولد گرفتیم

یلدا = یل دا
درباره با واژه یل همانطور که دوستان گفتند چمهای زیادی رو میشه بش چسبوند از دراز/ پدید امده / پهلوان / فرشته و . . . .
اما واژه دا که به تازگی خودم بدان پی بردم واژه ایست که کمتر در واژه های ایرانی بکار رفته . همچون
...
[مشاهده متن کامل]

فردا
پیدا
یلدا
که همگی آن واژه به دا می رسیم که
فردا = فر دا = شکوه و امید روشنایی = اینده روشن
پیدا = پی دا = دنبال روشنایی = یافتن
یلدا = یل دا = فرشته روشنایی = پدید اوردنده روشنایی = زایش روشنایی = روز بلند = پدید امدن روز و روشنایی
چرا دا = روشنایی ؟ چون یلدا ابتدای دی می باشد و خود واژه دی در زبان لاتین یعنی روز یعنی روشنایی و همین دی نام یکی از ما های ایرانیست به چم روشنایی چرا روشنایی ؟ چون زمستان از این پس کوتاه می شود و روز یل و بلند پس بدین روز یلدا گفتند و از یاد نبریم که بیشتر ماه های ایرانی را به فرشتگانی چسباندند از این رو برای ماه دی فرشته ای گزین کردند که اگر یلدا را ا = فرشته روشنایی بنامیم هم بیراهه نگفتیم از دیگر چمش های آن وز بلند است در هر روز نشان از روشنایی بلند یا کسی که روشنایی را اورده و بر شب پیروز گشته می باشد

یلدا جشن ایرانی آریایی از دین مهرپرستی ( میترائیسم ) می آید، زمانی که میترا بر اهریمن ( شیطان ) پیروز شد.
جشن میلاد مسیح هم از آیین آریایی میترائیسم می آید.
جشن یلدا ، میلاد مسیح همه اش جشن های آریایی است.
...
[مشاهده متن کامل]

دولت مردها و عوامل حکومتی هم هیچ تلاش کردند تا این چیزها را به نام ایران ثبت بزنن؟باید ثبت کنند.
چهارشنبه سوری و نوروز هم جشن آریایی هست.

با سپاس من به این نتیجه رسیدم که همه و همه تهش به اوزیریس و ایزیس مصری بر می گرده وقتی که آیسیس یا همان الهه ماه یا آب یا جادو که همان آناهیتا یا ایشتار یا نانا یا مریم باشه بدون آمیزش بصورت بکر زایی هوروس
...
[مشاهده متن کامل]
تک چشم یا همان دجال ادیان ابراهیمی یا همان میترا یا مسیح را زایید و یلدا یعنی مادری که پهلوان هست و بی شوهر فرزند بزرگ می کند کاج همان درخت کابالا ست یا درخت زندگی و ستاره روی کاج کریسمس نشانه لوسیفر. درخشان از فسفر میاد یا ستاره صبح یا آورنده نور صبحگاهی یا همان زهره یا ونوس و همان آناهید هست و دی همان نماد زحل خدای ساترن هست که پرستش می شود می بینیم که همه چیز با حقیقت آمیخته شده است و حقیقت پنهان است و واقعا نمی دانیم پیام آوران نور چه سرنوشتی داشتند چون با هزاران دروغ رنگ شده اند

یلدا در شعر فارسی زبان ها
یلدا
یلدا ریشه در آیین مهرپرستی داره و بیشتر مسیحیت برگرفته از آیین مهر مرستی است " یلدا " نمی تواند واژه ای سریانی باشد چون ایرانیان برای آنچه که ایرانی است چه نیازی به واژه سریانی داشتند ؟ واژه یلدا باید ریشه ایرانی داشته باشد و مسلن بی ربط با واژه بالیدن نیست
🍉 واژه شناسی یلدا
🍉 یلدا از دو بخش "یل" و "دا" ساخته شده است
� یل دا = یلدا �
🍉 درگویش هخامنشیان و پیش از آن "یل"به معنی بزرگ وبلندمرتبه می باشد
و " دا " به معنی مادر و زایش و زایندگی
...
[مشاهده متن کامل]

🍉 ایرانیان باستان براین باوربودند که شب نخست زمستان دانه های گیاهان در زیر خاک جوانه زده و آغاز به روییدن میکنند و به همین دلیل نخستین شب زمستان را جشن می گرفتند چون مژده ی آمدن بهار است،
🍉 پس یلدا به معنی رویش و زایش بزرگ
عمران حیدری آریا:
شاعر، نویسنده، واژه شناس
🍉🍉🍉🍉🍉🍉🍉
#ariya

درگفتاری لری ( شمال خوزستان ) :
شب ( یلدا ) را شب ( دادا ، دایا ) می گویند.
شب دادا حتی از شب چله هم پرکاربرد تر بوده است.
دادا ( بسیار پرکاربرد ) = مادر بزرگ، پیرمادر، پیرزن
و از مردمان ٩٠ ساله شنیده ام که دادا ( پیرمادر ) در این شب به سفره های مردم سر می زند برای همین سفره باید پُر باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

ننه سرما=دادا، دایا، دالو= پیرزن و مادربزرگ
دا = مادر
دی=مادر
دی ماه= ماه اول زمستان
دی ماه= آمدن ننه سرما
یلدا همان مادر بزرگ و ننه سرما می باشد و ایرانی و باستانی بوده نه یونانی، نه عربی، نه ژاپنی و. . . .
معنای مادر و معنای آفریننده برای واژه های ( دا ) و ( دی ) یکی هست و یک ریشه اند.
از مردمان ٩٠ ساله، هم در کوهستان و هم دشت های خوزستان شنیده ام تک تک خانواده ها ( از فقیر تا دورافتاده، کوچ رو و روستایی، شهری و. . . ) یلدا، چهارشنبه سوری و نوروز را باشکوه برگزار می کرده اند.

معنی درست اسم یلدا، تولد خورشید هست. توی تاریخ قدیم ایران که مردم خورشید و ماه رو ستایش میکردن، روزی که بلند ترین شب سال بود رو تولد خورشید میدونستند که مصادف با تولد حضرت عیسی هم بود: )
اسمهای دیگر یلدا که بیشتر شب یلدامثل شب چله میباشد که واژه چله=چلله از واژه ترکی شیلله که در فارسی به صورت سیلی گفته میشود هم معنی با کشیده وچک میباشد وه واژه چک هم ترکیست به مهنای بکش=کشیده شب کشیده
...
[مشاهده متن کامل]

احتمالا واژه شب کشیده درست تر باشد شب طولانی چون همیشه تاریخ ترکها و فارسها به هم گره خورده است چه پادشاهان ترکی که سلسله بنا نهادند با کمک فارس ها و پشتیبانی انها وبه ان افتخار کردند دو قوم برتر

درود ( درستی و راستی ) رسد به شما مهربان محمد
من که به دنبال آن واژه"همچنین" گذاشته بودم!
ولی بازم ممنون از این که گوشزد کردی، ویرایش گردید:
آیین مهرپرستی ( میتراییسم ) در 7000 سال پیش رواج پیدا کرد و در زمان داریوش یکم ( 2558 سال پیش ) در گاهشمار اوستایی جا افتاد ( نگاهی به واژه نوروز! )
راستی من نمیخوام بگم چه دَستَکی ( مدرکی ) دارم؛چون، چیزی از دانشگاه یاد نگرفتم و هنوز هم راه فراوانی مونده. . .
درباره داریوش بزرگ هم پَکسای ( نکته ی ) گیرایی فرمودی ولی او یکی از فرعون های مصر بود!
فرعون زمان موسی >>> رامسِس دوم بود!
در پرستشگاه ( پانتِئون: ایزَدِستان ) هیبیس که به خط "هیروگلیف مصری" نوشته شده است:
داریوش یکی از شش کسی بود که دادیک های ( قانون های ) خودسرانه مصر را ویرایش کرد و از بیشتر ایزدان مصری سپاسگزاری کرد!
برای نمونه از ایزدان سه گانه تِبس ( تِبای ) سپاسگزاری کرد:
1. آمون ( ایزد خورشید ) 2. موت ( چشم رَع - ایزدبانو، همانند آناهیتا ) 3. خِنوم ( ایزد ماه )
سَرِت سلامت!
جواب به مهدی عوض صحرایی شما لطف کن تاریخ دقیق بخوان تا دچار این همه اشتباه نگویید معنی یلدا به زبان فارسی و زبان عربی یک منظور را بیان می کنند همان طور که می دانید بلندترین شب درسا ل سب یلدا به معنی مادر
...
[مشاهده متن کامل]
بزرگ یا مادر شبها از دو واژه است یل به معنی تنومند بلندقامت ودا به معنی مادر وبه زبان عربی یلدا را جلدا گویند مونث و چند معنی بیان می کند یعنی ضربت شب طولانی ترین شب سال و جلدا خیلی صبور و بردبار همچنانسرد است و زاده آن جلید یخبندان است اما کجای تاریخ گفته که داریوش ۷۰۰۰ سال پیش زندگی میکرد داریوش ۲۵۰۰سال پیش حکومت کرد ولی شب یلدا قبل از او بوده است ولی خواستگاران حقیقت بدانند داریوش هخامنشی همان فرعون زمان حضرت موسی بود در آن زمان مصر جزئی از حکومت ایران بوددرهمان دوران حضرت موسی به پیامبری برگزیده شد

شب یلدا هیچ ربطی به زاییدن و زایش نداره
.
واژه یلدا واژه ایرانی و پارسی است و از دو واژه یل و دا برساخته شده است . یل در زبان ایرانی و پارسی به مانای ( معنای ) بزرگ ، تنومند ، نیرومند و…و دا به مانای بلندی و زمان است .
...
[مشاهده متن کامل]

دا در برخی واژگان به چم روز و زمان می باشد و همچنین در برخی از زبانهای ایرانی به مانای مادر نیز می باشد .
یل ( بزرگ ، تنومند ، نیرومند ) دا ( بلندی و زمان ) = یلدا
�دا� و �دی � هم خانواده می باشد و دی به زبان های اروپایی راه یافته و واژه day در زبان آنها کاربرد یافته است . حتا واژه های روز های هفته ی انگلیسی برگرفته از روزهای هفته ی کهن ایرانی است . خورشید روز ، ماه روز ، و. .
واژه فردا یا پردا که در زبان پهلوی به گونه ی فرتاک به کار رفته نیز مانای روز پسین یا زمان پسین رامی دهد .

یلدا به معنی بهترین بودن
یلدا به معنی ملکه برف ها
با افتخار اسم یلداس
یلدا : یلدا نام سریانی آخرین شب پائیز در نیم کره شمالی و بلندترین شب سال که همزمان با میلاد مسیح ( ع ) است.
یلدا به معنی بزرگترین شب سال یعنی تولد خورشید
یلدا :کلمه ای سریانی به معنای تولد هم ریشه با کلمه یولد عربی است ومنظور زاد روز خدای مهرپرستان میترا بوده هم اکنون درسوئد این شب را ( Yold ) تلفظ کرده ومانند ایرانیها این شب را جشن می گیرند.

یلدا یعنی بزرگترین شب ماه و سرما ترین شب
یلدا یعنی ماندگار و طولانی
یلدا جانم خیلییییی دوست دارم و میتوانم بگویم عاشقتمممممم
از ماکان بند ( امیرو رهام و یاشار ) هم ممنونم که باعث شد با تو دوست شوم و واقعا از آنها متشکرم 😘😘😘😘😘🥰🥰🥰🥰
معنی اسم یلدا :ملکه برفی ، عمیق و تاریک، تولد نور و روشنایی و اسطوره ی بزرگ و شگفت انگیز. . . .
افتخار میکنم اسمم یلداست☺👑
یلدا یعنی عروس زمستان
همیشه دوست داشتم اسم دخترم یلدا باشه
ولی خدا یه پسر زیبا به نام آرمان داد
یلدایعنی عشق به زندگی
یعنی هنوز یه امیدی داری که پیش فامیل و اقوام و دوستان باشی
شب یلدای همه مبارک
سلام
یلدا ، نوروز ، اعیادملی ومذهبی ، همه وهمه ، حاوی یک پیام هستندو آن ( با هم بودن است ) .
تمام رسم و رسومات کشورم ایران
بهانه ای است برای کنارِ هم بودن
شاد باشید

شب یلدا یعنی شب مادرقهرمان. کلمه ی بسیارقدیمی زبان لکی باستان که ازیل:قهرمان، پهلوان و. . . ودا:مادرمی باشد، تشکیل شده است
یلدا ترکیب دو کلمه یل دا است که یل به معنی بزرگ یا پهلوان و دا هم در بین اقوام اصیل ایرانی مثل لرها به معنی مادر هست که از ترکیب این دو کلمه به مفهوم مادر بزرگ یا زایش بزرگ می رسیم که همانا در این شب تخم کلیه گیاهان در زیر خاک جوانه می زند یا در واقع زایش بزرگ اتفاق می افتد. . . .
واژه شب یلدا در هزار سال پیش در کتابهای شعر و ادب آمده.
اما در نزد مردم و روستاییان قدیمی شب چله معروف بود. آداب و رسوم و زبانهای قدیمی در حال نابودی است. جا دارد در اینجا به برخی عقاید و آداب و رسوم قدیمی یکی از روستاهای قدیمی خمین اشاره کنم.
...
[مشاهده متن کامل]

منظور از چله یعنی طولانی و بلند.
یادم هست که پدر و مادرم در روستا معتقد بودند که وقتی گره ای به کاری و طولانی می افتاد می گفتند به کار چله افتاده. یعنی طولانی شده. قدیمی ها معتقد بودند برخی افراد دارای دست و قدم سبک و برخی سنگین هستند. یعنی دست و پای سبک باعث زود انجام شدن یک کار و دست و قدم سنگین باعث طولانی شدن کار می شود. لذا برای راه اندازی یک کار مثلا بستن دار قالی از یک فردی که دارای دست سبک باشد می خواستند کار را آغاز کند یا کمی راه رود و بقیه ساکت بنشینند . اگر در این بین اگر کسی که قدم سنگین دارد راه برود به کار چله می افتد یعنی کار طولانی می شود و بین کار گره رخ می دهد و آن فرش بسیار بیشتر از حد معمول طول می کشد.
خواستم با این روایتها ضمن بیان آداب و رسوم باستانی یکی از روستاهای ایران، معنای چله و شب چله به معنای بلند را توضیح دهم.
نکته دیگر اینکه بین ادبیات کتابی ایران و زبان و آداب و رسوم توده مردم در دوره باستان و تا پیش از دوره گسترش تمدن جدید و وسایل ارتباط جمعی، اختلافهایی بوده است.
یعنی در کتابهای ادبی می گفتند یلدا ولی در بین مردم می گفتند شب چله. و به نظر من شب چله درست تر است چون یلدا واژه سریانی است ولی چله ایرانی اصیلتر است.
ما نیاز است که آداب و رسوم پدر و مادرها و روستاها و جاهای دست نخورده ایران را ثبت و مکتوب و حفظ کنیم چون خود سرچشمه و گاهی رمز گشای برخی واژه ها و آداب و رسوم و فرهنگ ما است.
سپاس از وقتی که برای مطالعه این نوشتار گذاشتید و اعلام دیدگاههای شما

بلند ترین شب سال که چقدر 1دقیقه از شب های دیگر سال بیشتر است .
وبه منظور دورهم جمع شدن جشنی دراین شب گرفته می شود
در استان لرستان همانند دیگر نقاط سرزمین زیبای ایران شب یلدا با آداب و آیین های خاصی برگزار می شود . آن گاه که آرام آرام لحظه های هزار چهره و رنگارنگ پاییزی در گذر از روزهای زندگی سپری شده و یک بار دیگر صدای گام های زمستان به گوش می رسد آغاز فصل سرما و زمستانی سپید پوش در شب یلدا نمادی از همدلی اقوام ایرانی در هر جای کشور را نشان می دهدکه این آداب و رسوم از گذشته های دور در همه ایران مرسوم بوده و آیین های ویژه آن توسط مردم هر شهر و دیاری به شکل های مختلف برگزار می شده .
...
[مشاهده متن کامل]

مردم استان لرستان نیز در این شب که در گویش لری خود به آن ( اول قاره ) یا ( توک چله ) می گویند شب یلدا را به همراه آداب و رسوم ویژه ای اجرا می کنند که از گذشته ها نسل به نسل انتقال یافته است .
لرستانی ها مانند دیگر هموطنان ایرانی همواره آیین های شب یلدا را ارج نهاده و از چند روز قبل خود را برای برگزاری این آیین ها مهیا می کنند .
در این شب تنقلات زیادی که برخی از آنها مختص همین منطقه است مصرف می شود که شامل گندم شیره ، گندمی که در شیر می خیسانند و زرد چوبه و نمک را با آن مخلوط می کنند سپس آن را روی ساج برشته می کنند و آن را همراه با خلال بادام ، گردو، کشمش و کنجد مخلوط می کنند و می خورند . معمولا در شب یلدا گندم شیره در تمام خانه ها یافت می شود . انواع شیرینی های محلی از جمله تنقلات دیگری است که مردم این دیار در شب یلدا از آنها استفاده می کنند . غذای مخصوص مردم لرستان در شب یلدا بوقلمون ، گوسفند ، سبزی پلو و خورش سبزی است.
از دیگر رسوم قوم لر در این شب به جای آوردن رسم ( کشتی ) به معنای کشتن است هر خانواده ای در این استان با توجه به موقعیت و وضعیت اقتصادی اش سعی می کند گوسفند یا بزی را سر بریده و سورو سات کبابی را مهیا کند .
همچنین مردم این استان بنا به سنت دیرینه اغلب خانواده ها یلدا را در کنار بزرگان طایفه به ویژه پدر بزرگ ها و مادر بزرگ های خود سپری می کنند.
خواندن دیوان حافظ و تفعل به آن ، شاهنامه فردوسی و داستان سرایی از دیگر آدابی است
که در شب یلدا زینت بخش محافل گرم مردم این دیار بوده و از محبوبیت و یژه ای نیز نزد مردم برخوردار است .
ازدیگر سنت های دیرینه مردم این دیار در شب یلدا رفتن به پشت بام منازل و طلب کردن تنقلات شب یلدا است .
در شب یلدا بسیاری از پشت بام منازل این شهر مملو از جوانان و نوجوانانی است که با شور و شوق فراوان عبارت امشو اول قاره ( امشب شب یلدا است ) را در شهر طنین کرده و حال و هوای خاص شب یلدا را دو چندان می کنند .
در این شب نوجوانان و جوانان با تاریک شدن هوا به پشت بام منازل همسایه رفته و شالی را به حیاط منزل آویزان می کنند و با سر دادن شعار جمعی ( امشو اول قاره، خیر د هونت بواره ، نون و پنیر و شیره ، کیخا حونت نمیره ) از صاحب خانه می خواهند تنقلات شب یلدا را در شال آنها بریزد .
این شب که در لرستان از آن به عنوان چله یاد می شود به دو بخش چله بزرگ وچله کوچک تقسیم می شود. چله بزرگ همان اول زمستان است وچله کوچک آخر زمستان که به عید نوروز باستان ختم می شود که بزرگان نیز اشعاری در مورد چله بزرگ وکوچک بیان نمود ه اندوگفتند پیره زن سپید موی که همان چله کوچک است به چله بزرگ که پیرمرد است می گوید چرا توچله را که شروع فصل سرماست را ازبین نمی بری ودر جواب می گوید من نمی توانم مگر اینکه چهل وپنچ روز از آن بگذرد امادر این مدت بر اثر سرما پیره زن پسرش را ازدست می دهد وبا گذشت 72روز از فصل زمستان پیره زن برای اینکه چله بزرگ را ازپای در آورد چوب یزرگی را برداشته آن را به طرف چله بزرگ پرتاب میکند می گوید حالا که پسر من بخاطر تو ازبین رفته من هیچ دلخوشی ندارم واگر چوب چله کوچک به داخل آب افتاد شروع بهار همرا با بارندگی است واگر در میان خشکی افتاد بهار خوبی در انتظار مردم ومحصولات کشاورزی نیست .
در بعضی از منازل، کلیه اقوام نزدیک و صمیمی به دور هم جمع می شوند و تا آخر شب به گفتگو می پردازند و با گرفتن فال "چل سرو" cel seru ( فال چهل سرود _ یکنفر تسبیح می اندازد و هر کدام از حاضرین یک شعر به زبان لکی می گویند و چهلمین شعر نیت اصلی گیرنده فال است ) و با گفتن افسانه های کهن وقت را می گذرانند.
اوایل شب یلدا بعضی از پسر بچه ها به بالای پشت بام منازل می روند و ریسمانی را به یک شال بزرگ بسته به پایین و بطرف درب خانه ها می فرستند و می گویند:
"امشو اول قاره _ خیر د هونت بواره"
Emshow aval gahara xer de honat bavara
( امشب اول یلدا یا اول زمستان است خیر از خانه ات ببارد )
"نون و پنیر و شیره _ کیخا هونت نمیره"
Non _ o _ panir _o _ sira kixa honat namira
( نان و پنیر و شیره کدخدا ( صاحب خانه ) خانه ات نمیرد )
"چی به علی کوشکه بیاره"Ci be ali koska beyara
( چیزی بده علی کوچک یا بچه ات بیاورد )
سپس صاحب خانه مقداری آجیل گندم برشته و میوه و شیرینی در شال آنها می گذارد و بچه ها ضمن بالا کشیدن شال و محتویاتش به عنوان تشکر از صاحب خانه میگویند:
"امشو اول قاهاره نون و پنیر و شیره کیخا هونت نمیره"
Emsow aval gahara non _o _ panir _o_sira kixa honat namira .
( امشب اول یلدا یا اول زمستان است نان و پنیر و شیره کدخدا خانه ات نمیرد ) .
بعد از برداشتن محتویات شال به روی پشت بامهای دیگر میروند و گفته های مذکور را تکرار می کنند. بعضی مواقع عده ای از صاحب خانه ها برای اینکه با پسر بچه های روی پشت بام شوخی کرده باشند، وقتی بچه ها شال را به پایین می فرستند، صاحب خانه بجای آجیل گندم برشته و میوه و شیرینی مقداری سنگ در شال می گذارند و وقتی بچه ها متوجه این موضوع می شوند همصدا می گویند:
"نون و پنیر و حلوا کیخا هونت لنگ والا"
Non _o_ panir _o_ halva kixa honat leng vala
( نان و پنیر و حلوا کدخدا خانه ات پا در هوا یا بزمین بخورد ) .
"نون و پنیر و شیره کیخا هونت بمیره"Non _o_ panir _o_ sira kixa honat bamira
( نان و پنیر و شیره کدخدا خانه ات بمیرد ) .
در این هنگام کسانی که در خانه هستند با شنیدن گفته های بچه ها با صدای بلند می خندند و ضمن دلجویی دادن بچه ها مقداری آجیل گندم برشته و میوه و شیرینی به آنها می دهند. باید متذکر شد در آذربایجان رسم کجاوه اندازی و در روستاهای نزدیک به تهران رسم شال اندازی در شب چهار شنبه سوری یک سمبول بوده و این رسم در دوران ابوریحان بیرونی نیز مرسوم بوده. یکی دیگر از رسوم دیرینه مردم این دیار در شب اول قاره سنت قاشق زنی است. دراین آیین نیز افراد با پوشاندن سر و صورت خود به درب منازل رفته و با به صدا در آوردن قاشق صاحب خانه را از حضور خود آگاه می کنند. در این هنگام صاحب خانه نیز به میمنت این شب مقداری از تنقلات و شیرینی خانگی را در ظرف آنان می ریزد.
از دیگر رسوم قوم لر در این شب به جای آوردن رسم قربانی است و هر خانواده ای با توجه به وضعیت اقتصادی اش سعی می کند حیوانی راسرببرد و گوشتش را کباب کند. این حیوان اغلب گوسفندی است که از ۶ ـ ۵ ماه پیش نشان شده و نزد عشایر به امانت گذارده اندتا پروار شود. گاهی هم اگر خانوده ای از نظر اقتصادی و معیشت تنگ دست باشد، بوقلمون یامرغ و خروس سر می برد. دراین شب ، بزرگ خانواده از همه دعوت می کند تا شام را در کنار هم صرف کنند.
در این شب برای بچه هایی که نزد خانواده های خود نشسته اند پرسشهایی در مورد فصلها پیش می آید که بزرگتران با خوشرویی در مورد فصلها توضیحاتی می دهند، بخصوص فصلی که آغاز شده و ارمغانی از برف و باران و سرما به همراه دارد و معمولا افسانه "امیل" ami و "ممیل"mamil را برای بچه ها می گویند.
که این دو نامهای دو برادر زمستانی "چله گپه" cella gapa ( چله بزرگ _ چهل روز اول زمستان ) و "چله کوشکه" cella koska ( چله کوچک _ چهل روز بعد از زمستان ) می باشند که اولی یعنی "چله بزرگ" از اول دیماه الی یازدهم بهمن ماه و دومی یعنی "چله کوچک" از یازدهم بهمن ماه الی اول اسفند ماه ادامه دارد و افسانه این دو برادر از این قرار است که:
"امیل" "amil و "ممیل" mamil دو برادر زمستانی هستند و دو نفس دارند. "امیل" که برادر بزرگتر است دارای نفس "دزد" می باشد که آن در روز چهل و پنجم زمستان در اثر سرمای زیاد مشخص می گردد و "ممیل" برادر کوچکتر دارای نفس "آشکار" می باشد و آن در روز پنجاه و پنج زمستان که هوا کمی بهتر می شود مشخص میگردد.
چهل روز که از زمستان می گذرد "امیل" ( چله بزرگ ) به کوه می رود و زیر سنگ سیاه و بزرگی می نشیند. در این موقع سنگ سیاه بر روی او می افتد و "امیل" قادر به بلند کردن سنگ و بیرون کشیدن خودش نیست. پس همانطور زیر سنگ می ماند.
پس از سپری شدن پنجاه روز از زمستان "ممیل" ( چله کوچک ) بفکر برادرش می افتد و پیش خود می گوید نکند در کوه برای برادرم "امیل" اتفاقی افتاده باشد؟ از این رو برای پیدا کردن برادر خود به کوه می رود.
در این زمان است که مردم می گویند: هوا خیلی سرد شده و اکنون درست در وسط "ششله ششله" sasela_ sasela هستیم. یعنی تلاقی بین شش روز بعد از رفتن "ممیل" به دنبال برادرش که این دوازده روز هوا بسیار سرد می شود و آن از روز چهارم تا شانزدهم بهمن ماه می باشد.
خلاصه "ممیل" بعد از جستجوی فراوان برادرش "امیل" را در حالیکه تخته سنگی بر رویش افتاده پیدا می کند. خود را به کنار او می رساند و هر کاری می کند نمی تواند تخته سنگ را جابجا نماید تا برادرش را نجات دهد.
از آنجا که "امیل" دارای قدرت سرمای زیادی است، "ممیل" این قدرت را حس می کند. از این رو به برادرش "امیل" میگوید: اگر من جای تو بودم کاری می کردم .

من ع من عاشق یک دختر شده است به نام یلدا

یلدا یعنی متولد شدن دوباره ی خورشید
زیبایی زمستان و
بلند ترین شب در سال

یلدایعنی، بزرگ وزیبا، یلدااسم دخترمنه، خانم وباوقاردوست داشتنی
یلدا یعنی تولد بزرگ
به غیر از مواردی که گفته شد ، یلدا اسم دیگه ای برای گل بنت القنسول یا همان گل کریسمس است .
یلدا یعنی متولد شدن دوباره ی خورشید
زیبایی زمستان و
بلند ترین شب در سال

اگه نام یلدا هیچ ریشه ای نداره پس چرا مادر بزر گ های همه که فکر کنم کنم الان 56 سال یاشایدم بیشتر دارند اینو جشن میگیرند و یه چیزه دیگه مثل اینکه شما شجره نامه ای ندارید
نام یلدا در تاریخ ایران به معنی عشق مهر محبت دوست داشتن یلدا یعنی استوار همشکی بودن در دل تمام پارسیان
یلدا فارسیه برگرفته از چل دارک - شب یلدا یعنی شب سردتاریک
چله هم بمعنی۴۰ نیست چله بزگوکوچک یعنی سرمای بزرگ وکوپک - چه دراصل همریشهchill انگلیسی است وگرنه اگر۴۰ بود ده روز سرد برفی اضافه میماند
یلدا یک نام ایرانی با ریشه سریانی هست ب معنی تاریک و بیش از30000 سال قدمت داره و خیلی هم خوشحالم ک اسمم یلداس ( :
یلدا به معنی شادی آور به دلهاست
یلدا
این شبم مثل تمام شب های دیگه خدا قشنگی خودشو داره ، اما باز هم بستگی به این داره که هر فردی این شب رو چطوری سپری کنه!
با خدا بودن و پادشاهی کردن ، یا بی خدا بودن همه کار کردن.
ان شاء الله دعا برای سلامتی و فرج آقامون یادمون نمیره.
به امید روزای در کنار یار بودن.
یلدا در زابان لری یل یعنی بزرگ ودا یعنی مادر یا دی گفته می شود. . . .
یلدا یعنی
بزرگ ترین
زیباترین شب دنیا
برای من مهم نیست که یل به چه معناست یا دا به چه معناست برای من این مهم که بخاطره همین هم که شده تمام خانواده ام دور هم جمع میشن و یک شب هم که شده شور قدیم ها برمی گرده
مبینا السادات مدرسی ۱۲ساله از یزد
یلداتون مبارک
یلدا نام زیبای دخترانه و ایرانی به معنای تولد و تاریک و بلند یا تاریک و عمیق و
بلند تربن شب سال که همزمان با میلاد مسیح است💜
یلدا به معنی شب تولد خورشید
یلدا به معنی عمر طولانی
ملکه برفی
و مادر برفا هم هست
چون شبی سرد و اولین شب زمستان شب یلداعه : ) ) )
خیلی قشنگههههه
رویش دباره
پهلوان مادر
دخترزیباروی شرقی
یلدا یعنی عشق زندگی دوباره
یلدا ینی هندونه ینی انار ینی فال خافظ ینی من و کرسی و قصه های مامانبزرگ
یلدا نام یکی از ملازمان حضرت مسیح
با مروری که من به همین مجموعۀ مطالب شما و قبلاً هم در سایر منابع کرده ام به نظرم رسیده که یلدا، که به معنای میلاد و تولد و زادروز است، درواقع به تولد روز اشاره دارد و نام یا صفت روز اول زمستان است نه شب
...
[مشاهده متن کامل]
آخر پاییز. برای همین هم غالباً در شعر و متون گفته می شود �شب یلدا� یعنی شب قبل از روز یلدا، و به ندرت واژۀ یلدای تنها را به معنای شب گرفته اند. گفته شده که در فرهنگ سامی ( که زبانهای عربی و عبری و سریانی مربوط به آن می شوند ) هر واحد شبانه روز از شب شروع می شود. در ایران هم خود ما همین تلقی را داریم و وقتی مثلاً می گوییم شب جمعه منظورمان شبی است که فردایش جمعه است نه روز گذشته اش. پس یلدای تنها اسم روز است. دلیلش هم اینکه از روز اول دی یعنی روز اول زمستان روزها شروع به بلند شدن می کنند و به اصطلاح روز متولد و یواش یواش بزرگ می شود. پس شب یلدا یعنی بلندترین شب سال و شب کوتاه ترین روز سال و شب تولد روز، یا شب روز یلداست. یلدای سریانی با تولد یا میلاد عربی مشابه و هم معنا و به لحاظ زبانی هم ریشه اند.

یلدا معنی تولد میده
زرتشنیان مهر پرست بودن و نور و روشنایی براشون مقدس بوده.
شب یلدا شب زایش و تولد دوباره خورشید هست. چون از فردای این شب، روزها شروع میکنن به بلندتر شدن و روشنایی و نور کم کم بر تاریکی شب غلبه میکنه تا جایی که در 31 خرداد و گاهی هم اول تیرماه شاهد بلندترین روز سال خواهیم بود.
...
[مشاهده متن کامل]

به شکرانه شروع این روند که همراه با گرمی هوا و جان دوباره گرفتن طبیعت و سربرآوردن گیاهان از خاک هست شب یلدا رو جشن میگیرن.

کوتاه ترین روز سال
یلدا ترکیب دو واژه ی "یل" و "دا" هست
یل که به معنای نیرومند، بزرگ، قوی
و دا هم به معنای مادر، تولد، رویش
و یلدا به معنای رویش بزرگ هست
رویش نور در شب تاریک. . .
یلدا اسم اصیل ایرانی ست که به معنای میلاد خورشید و شروع دوباره ست. وقتی بعد از یک شب طولانی و تاریک خورشید طلوع میکند به سپیده ی سر زده و تولد خورشی یلدا میگویند. همچنین یلدا به معنی دختری زیبا رو با چهره
...
[مشاهده متن کامل]
ای شرقی ست. در بعضی از لغت نامه ها نیز یلدا را دلیر ، بزرگترین ترس اهریمن و جوانمرد معنا کرده اند

یلدا یعنی بلند ترین شب سال ولی معنی دیگری هم دارد معنی اصلی برای ان ذکر نشده میتوانیم به چند مورد اشاره کنیم مانند:تولد دوباره ی زمین. برد مهر ( میترا ) بر اهریمن. ودر اخر میتوان گفت پلوان دلیر واسطوره ی زیبایی و بزرگترین تر س اهریمن
یلدا یعنی عشق و قشنگی
تولد و زایش دوباره
یلدا یعنی خورشیدی که هیچ وقت غروب نمیکند
یلدا یعنی عشق مهربانی
همانطوری که بیشتر مردم می دانند، میترا یا مهر یکی از اساطیر ایران به حساب میاد و یلدا شبی است که میترا بر شیطان برتری یافته است و حتی جشن مهرگان هم به مناسبت آن داریم.
نام های میترا و مهر: مهران، مهرابه، مهرداد، مهرانه، مهریا، مهرسا، مهرگان، مهرآیین،
...
[مشاهده متن کامل]

مهروش، مهرنوش، مهرتاش، مهر گل، میتران، میترانا و. . . . . .
یلدا را هم اگر دست نجنبانیم کشور آذربایجان به نام خودش ثبت می کند مثل خیلی از چیزهای دیگر که کشورهای دیگر به نام خودشان ثبت کرده اند. ممنون از سایت خوبتون

یلدا درسته اسم دخترونه است ولی یکی از اولین اساطیر ایران به حساب میاد
یعنی اسطوره ی قدرتمند و شگفت انگیز
یلدا یعنی تولد نور و روشنایی
تولد انسانی مهربان و قوی
یلدا یعنی بلند
نمادهای برگرفته شده فرهنگ های فَرَنگی از فرهنگ کُهَن و ریشه دار ایران در شب یلدا:
کریسمس ( جشن مسیح ) >>> نماد یلدا
بابانوئل ( بابا نوروز، پدر میترا ) و نشان شرکت وِرساچه ( وِرساچی ) >>> نماد مهر ( میترا ) و همچنین ایزد یونانی مِدوسا ( مِدوزا ) !
غسل تَعمید ( baptism ) آیین مسیح و درجات رسیدن به آیین مسیح یا هفت سخن پایانی مسیح >>> همان زایش مهر ( میترا ) از درون گُل نیلوفر و بر روی بِرکه آبی است و هفت گام مهرپرستی است!
در آیین عِشای ربانی: تکه ای از نان ویژه ( فطیر ) که با شراب آغشته شده است می خورند >>> همان آیین مهرپرستی و سپس زرتشتی:
نان درون ( پَتیر: بدون خمیرمایه - اوستا: draōna ) را با
آب زُور ( آبِ وَرجاوَند - اوستا: zaōthra ) و هوم ( اِفدرا ) آغشته می کنند و می خورند
( ( زور یا زوهر: مایع یا آبی وَرجاوَند، آمیخته با شیر هست که در هنگام یَزِشن بهره می گیرند به مانند آب مقدس مسیحیان در هنگام غسل تعمید! ) )
کلاه هلالی و شِنِل قرمز بابانوئل >>> نماد کلاه هلالی و شِنِل قرمز مهر ( میترا ) موقع تولدش
( ( در ضمن به آن کلاه آزادی ( کلاه فریژی ) یا کلاه برفی هم می گویند! ) )
ریش بلند و هیکل تنومند بابانوئل >>> نماد پیری و اسطوره ایِ مهر ( میترا ) و هیکل تنومند او
درخت سَرو ( کاج ) نوئل >>> نماد درخت سرو ( کاج ) مهر ( میترا ) موقع سیل اهریمن که نشانه: بلندی و پهناوری، آزادی و جاودانگی زمین بود
چراغ های تزیینی درخت کریسمس و ستاره ی بالای آن >>> نماد هفت فرشته نگهبان آسمان و الهه مهر ( میترا )
آتیش بازی، روشن کردن شومینه و باز شدن فواره های آب در شب کریسمس >>> نماد آتش بزرگ اهریمن و مقابله مهر ( میترا ) با باد و باران در شب یلدا
تابلو شام آخر مسیح و دوازده حواریونش ( اثر لئوناردو داوینچی ) >>> نماد شام آخر مهر ( میترا ) با دوازده ایزدیارانش
سورتمه بابانوئل و گوزنانش >>> نماد ارابه ی مهر ( میترا ) و چهار اسبانش هنگام عُروج
هدیه بابانوئل به بچه ها در شب کریسمس >>> نماد عُروج مهر ( میترا ) و از برکات آن بهره بردن
نمایش گاو بازی توسط ماتادورها ( گاوبازان ) >>> نماد سَرشاخ شدن مهر ( میترا ) با گاو اَیوداد ( اوگرات، گاو یکتا آفریده )
روز های مسیحیان >>> نماد روز های آیین مهر پرستی ( میتراییسم )
فَرنام ( لقب ) خبرآوری کلاغ و وفاداری سگ >>> واسه ( بخاطرِ ) کارهایی که کلاغ و سگ برای میترا انجام داده بودند
صلیب مسیح، نشان آلمان نازی ( رایش آلمان بزرگ، هیتلر ) >>> نماد چَلیپا ( سُواستیکا ) یا گردونه ی مِهر ( چهارپایه، چهار پرّه ) که چهار خط آن نشانه فصل های سال و درون چهار خط مظهر عنصر های اصلی هستی ( آب، باد، خاک و آتش ) که بر روی مهرابه ها، مسجدها و کلیسا ها و. . . حک و نقاشی شده است!
( از جمله: حکاکی ها، دستکندها و نقش مایه های تخت جمشید ( پرسپولیس ) ، مسجد شیخ لطف الله اصفهان و کلیسای وانک اصفهان، نقش رستم"دیوارِ چلیپا" در مَرودشت فارس و. . . )
( مجسمه آزادی ) در جزیره آزادی در بندر نیویورک آمریکا ( منطقه مَنهَتَن ) که
نمادی برای خوشامدگویی به مسافرانی است که از راه دریا به نیویورک می آیند!
این مجسمه کتابی در دست چپ و مَشعلی در دست راست و همچنین تاج خورشیدی بر سَر دارد >>>
نماد مهر ( میترا ) که کتاب اَوِستا در دست چپ و آتش جاودان خورشید در دست راست و همچنین تاج هفت تیغ میترایی ( پرتوی هفتگانه نور ) که هدیه ای گرانبها از خورشید است
مجسمه آزادی به نام رسمی ( Statue of Liberty: آزادی روشنگر جهان ) که فرانسه بخاطر 4 ژوئیه 1776 میلادی که یادآور استقلال آمریکا هست به آمریکا هدیه داد!
نمادی برای رهیدن خورشید از چَنگ اهریمن و آزادی بَشَر از دست بدی هاست!
( در اساطیر یونان به آن آتیس و
در اساطیر روم به آن لیبِر ( لیبِرتاس ) می گویند! )
شعری زیبا از قیصر امین پور:
لبخند تو خلاصه ی خوبی هاست / لَختی بخند، خنده ی گُل زیباست
پیشانیَت تنفسِ یک صبح است / صبحی که انتهای شبِ یلداست
( ( هوشیدر ماه ( حضرت مهدی موعود ) و هوشیعانا ( حضرت عیسی مسیح ) را همانند مهر ( میترا ) می دانند،
به جهت آن که هر سه رهاننده و نجات دهنده زمین و انسان ها هستند! ) )
این موضوع با کمک از برخی سرچشمه های زیر برگرفته شده است:
جُستاری چند در فرهنگ ایران: دکتر مهرداد بهار
فرهنگ اساطیر و داستان واره ها: دکتر محمدجعفر یاحقی
آیین میترا: مارتین وِر مازِرن ترجمه: بزرگ نادر زاد
راز و رمزهای آیین میترا ( مهر ) : ژان باتیست فلیکس لاژار ترجمه: حسن آصف آگاه
دین های ایران: گئو ویدن گرن ترجمه: منوچهر فرهنگ
میترا در هندوستان: هِلومنت هومباخ ترجمه: رقیه بهزادی
مِهر پیامبر روشن با دیهیم تابان: بزرگ نادر زاد
اسطوره، بنیانِ نمادین: دکتر ابوالقاسم اسماعیل پورمطلق
جُستار درباره مِهر و ناهید ( با شرح لغات و ترجمه ) : دکتر محمد اعتماد مقدم ( مهمد مغدم )
رازهای میترا ( آیین پر رمز و راز میتراییسم ) : فرانس کومون - ویرایش: هاشم رَضی
گاهشماری و جشن های ایران باستان: هاشم رَضی
اَدیانِ بزرگِ جهان: هاشم رَضی
آیین و جشن های کهن در ایران امروز: محمود روح الامینی
جشن های ایرانی: پرویز رجبی
دیدی نو از دینی کهن: دکتر فرهنگ مهر
تاریخ نوروز و گاهشماری در ایران: عبدالعظیم رضایی
تاریخ تمدن و فرهنگ ایران: عبدالعظیم رضایی
متن اَوِستا ( با شرح لغات و ترجمه ) : دکتر محمد اعتماد مقدم ( مهمد مغدم )
اَوِستای کهن: رضا مرادی غیاث آبادی
راهنمای زمان و جشن ها و گردهمایی های ملّی ایران باستان: رضا مرادی غیاث آبادی
( امید است که با کمک به زلزله زدگان و نیازمندان،
این شب خاطره انگیز را برای آن ها هم دل انگیز و به یاد ماندنی کنیم! )
پیدایش حیات:
از نظر علمی:
4. 5 میلیارد سال قبل زمین بوجود آمد، به این گونه که سطح اولیه زمین پوشیده از مواد مذاب بود >>>
بتدریج سرد شد >>> سنگی شدن پوسته ی زمین >>> متراکم شدن بخار آب جَوّ و ریزش باران های سیل آسا >>>
پیدایش اقیانوس های وسیع >>> امکان تشکیل حیات
از نظر اساطیری و باستانی:
پیش از مهر ( میترا ) : زمین در تاریکی مُطلَق قرار داشت و اثری از زندگی و حیات وجود نداشت و تنها خاک و سنگ و کوه همه ی زمین را پوشانده بود.
زایش مهر ( میترا ) : در مهرماه در غاری تاریک پا به عرصه ی هستی نهاد!
داستان زایش مهر ( میترا ) که تعبیر های گوناگونی درباره آن وجود دارد:
1 - از دلِ شبِ سرد و سیاه در مهرماه، مهر ( میترا ) در غارِ گود و کم ارتفاعی در بلندترین ( چَکاد ) کوه البرز ( هَرا بُرزَیتی، هَرائیتی بُرز: کوه بزرگ و با شکوه ) >>> یعنی دماوند ( اَئیریوخَشوثَه، اَئیریوخَشوتا ) ، از دلِ سنگی پدید می آید.
( برخی زاده شدن او را از درونِ سنگ، استعاره از فروغ ناشی از برخورد دو سنگِ گرانبها به هم می دانند )
مهر ( میترا ) در هنگام تولد، تنها یک کلاه هلالی قرمز بر سر داشت و همچنین شمشیر و تیر و کمان در دست!
2 - آناهیتا ( الهه ی باروَری آریایی ) ، مهر ( میترا ) را به گونه ای بَرِشنوم ( بَرِسنوم، پاک ) درون غاری در تاریکی مَحض به دنیا می آورد.
( ( آناهیتا ایزدبانو و میترا ایزد به شمار می روند!
همچنین برخی گفتاوردها یا نقل قول ها می گویند که در آن هنگام دو چوپان حضور داشتند و گواهی دهنده ی زایش میترا بودند! ) )
نام آن دو چوپان و مشعل دار:
کوتِس:مشعل به سمت بالا، نماینده خورشید ( سپیده دم )
میترا: نماینده نیمروز ( چاشتگاه )
کوتوپاتِس: مشعل به سمت پایین، نماینده ماه ( شامگاه )
واسه همین هم هست که مهرپرستان بیشتر در ظهر مراسم و آیین های خود را برگزار می کنند!
میترا تیری به صخره می زند و چشمه آبی روان می شود که به آن دو چوپان می نوشاند و آن ها را جاودانه می کند تا سرگذشتش را به دیگران بازگو کنند!
آناهیتا پس از زایش مهر ( میترا ) ، وی را روی برگ گُل نیلوفر ( نماد ایزدبانو آناهیتا ) قرار می دهد.
3 - مهر ( میترا ) از درون گُل نیلوفر و بر روی بِرکه آبی، که برای آناهیتا بوده است در مهرماه به دنیا می آید.
( نقاشی ها و تندیس هایی در این زمینه وجود دارد! )
چکیده ی زندگانی مهر ( میترا ) :
در مهرماه: او چون "کودکی" ضعیف با برگ انجیر خود را می پوشاند و با خوردن میوه های درختان، تنومند می شد و به هر جای پا می گذاشت گلستان می شد.
در آبان ماه: چون به "جوانی" می رسد، روزی با گاو اَیوداد ( اَیوکداد، اوگرات، گاو یکتا آفریده ) سَرشاخ می شود!
گاوی که شیره گیاه هوم ( اکسیر جاودانگی ) را خورده بود و تنها با ریختن خون آن، جهان حاصلخیز می شد ولی اهریمن او را طلسم کرده بود که سرکش ( وحشی ) شود و از ایزد روشنایی ( میترا ) فرار کند!
( ( برای همین، میترا هنگامی که سوار بر گاو اهریمنی می شود تا او را به غار خود بیاورد و خونش را بر زمین بریزد، گاو رم کرده و از دست میترا می گُریزد! ) )
سپس میترا به کمک کلاغ جای او را آشکار می سازد و به مهر ( میترا ) خبر می رساند تا این که با وفاداری و پیگیری سگ، جایش را پیدا می کنند
( ( واسه همین، فَرنام ( لقب ) خبرآور را به کلاغ و وفاداری را به سگ نسبت می دهند! ) )
پس از آن مهر ( میترا ) گاو اَیوداد را به غار برده و با دَشنه ای قربانی اش می کند یا کارَش را می سازد ( تاروکتونی: کُشتن گاو، گاو کُشی )
از خونِ گاو اَیوداد زمین بارور گشته و تاک ( درخت انگور ) و هوم ( گیاه مقدس، اِفِدرا ) می روید.
( ( گاو در کیش مهر پرستی، مقدس به شمار می آید و هنوز هم بعضی کشورها مثلِ هندوستان گاو را می پرستند ولی به جهت این که در شب یلدا؛ اهریمن، گاو اَیوداد را طلسم کرده بود، تنها کُشتن و ریختن خون آن باعث ناتوانی اهریمن و حاصلخیزی زمین می شد!
سپس روح و توانایی آن به گوش ( دُرُواسپ ) و هَدَیوُش ( سَریشوک ) می رود و با آن ها یکی می شود!
همچنین در مصر باستان به آن: آپیس یا هاپی می گویند! ) )
( ( در پایان جهان ( یادآوری از واژه هوشیدر: سه هزاره چهارم یا ویچَرِشن: گزینش ) :
از آمیزش پیه ( چربی ) گاو هَدَیوُش ( سَریشوک ) با هوم سپید، اِکسیر جاودانگی ( موج ابدیت ) ساخته می شود و همه ی جهان را تا فَرَشگرد جاودانه می کند! ) )
جانوران اهریمنی یا خَرفَستَران ( در آیین مهر ) : مار، عقرب و مورچه بودند!
مورچه برای جلوگیری از ریخته شدن خونِ گاو اهریمنی نُطفه او را می مکد ولی الهه ماه، نُطفه گاو را پاک کرده و از نُطفه او؛ حیوانات اهورایی، مَشی و مَشیانه ( آدم و حوّای میترایی - زرتشتی ) را به وجود می آورد و موجودات روی زمین را نجات می دهد. ( رجوع شود به واژه نیمه گمشده یا فرهنگ اساطیر و داستان واره دکتر یاحقی )
در آذرماه: میترا در هنگام "پیری" که نیرومند می شود، با اهریمن می جنگد!
اهریمن سیل ایجاد می کند اما مهر ( میترا ) درخت سَرو ( کاج ) تنومند،
که میوه های فراوان و متنوعی دارد می آفریند ( درخت سَرو: نماد جاودانگی ) و
به انسان می آموزد تا چگونه از چوب قایق بسازد و خود و رَمه هایش را از این وَرطه نجات دهد!
اهریمن آتش سوزی بزرگی به راه می اندازد و مهر ( میترا ) به کمک باد و باران و طوفان، با آن مقابله می کند!
تا این که سرانجام پس از جنگ های پی در پی با اهریمن، طلسم شب را می شکند و
به پیروزی می رسد و پس از به پایان رساندن رسالت خویش،
در پایان آذرماه: در شبِ یلدا، شام آخر را با دوازده ایزدیارانش می خورد!
مهر ( میترا ) و ایزدیارانش گوشت گاو را کباب کرده و خون گاو را درون جام می ریزند و
از گندمی که مهر ( میترا ) رویانده بود نان درست کرده و
از شرابی که از انگورها و نوشابه ای که از گیاه هوم ( گیاه دارویی، اِفِدرا ) بدست آمده بود، همراه با آن می خورند و می نوشند تا جاودانه ( نوشه ) شوند یا همان آب حیات!
( به همین دلیل هست که در این شب، از آجیل و شیرینی و میوه های سُرخ، مثل:
هندوانه، انار، سیب قرمز، انگور قرمز، لبو، پرتقال خونی و. . . استفاده می شود )
در اول دی ماه: در پایان شبِ یلدا، مهر ( میترا ) سَوار بر ارابه ای با چهار اسب! ( که نشانه ی چهار عنصر اصلی هستند ) عُروج می کند و
با خورشید یکی می شود، خورشید از او نور و گرما می گیرد و در بامداد، پس از طولانی ترین شب زمین، خورشید در آسمان طلوع می کند ( زایش خورشید ) و زین پس خورشید به کمک ماه، زمین را گرم و روشن می کنند.
( از این روست که مهر آیینان برای نیایش مهر ( میترا ) ، خورشید را می سِتایند و رنگ سُرخ را به جهت آتش خورشید مقدس می دانند! )
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/میترا• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/مهرپرستی• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/آپیس
پیشینه ی تاریخی یلدا و کریسمس ( میلاد مسیح ) :
میتراییسم یا مِهر پرستی یکی از آیین های دینی ( مذهبی ) ایران باستان به شمار می رفت، که مهمترین جشن آن ( یلدا ) بود!
مهر ( میترا ) : یکی از کهن ترین اسطوره های بشری است که ریشه در اقوام آریایی نخستین ( کاسپی ها ) دارد.
داستان مهر ( میترا ) بتدریج در مناطق گوناگون دنیای باستان و جهان رواج پیدا کرد و
از شکل اولیه اسطوره ای تبدیل به یک آیین اجتماعی و مذهبی شد،
تا این که در مراسم مذهبی و عبادی جامعه زرتشتی هم گسترش پیدا کرد.
این آیین بعدها در زمان اشکانیان ( پارت ها ) در 2000 سال پیش توسط سربازان رومی دگرگون شد و به سرزمین های امپراتوری روم از جمله: آلمان، اتریش، انگلستان و. . . برده شد و مِهرابه های بسیاری در آن کشورها ساخته شد.
( ( رومیان باستان به آن ساترنالیا ( ساتورنالیا ) یا جشن خدای کِیوان ( زُحَل ) می گویند! ) )
برخی، بخشی از شاهان اشکانی ( مانند:کوماگنه یا کوماژن، در جنوب شرقی ترکیه امروزی ) که مهرپرست بودند را فرنود ( دلیل ) راه یابی میتراییسم به اروپا می دانند!
سنگ نوشته آنتیوخوس یکم تئوس کوماژن ( در کوه نمرود یا نمرود داغ ) گویای مهرپرستی آنان بود که به ایتالیا راه یافته است!
همچنین بازمانده ارتش مهرداد ششم ( شاه پُنتوس، فرنام: اوپاتور: پادشاه بزرگ ) با دریازنان ( دزدان دریایی ) سیسلی یا کِلیکیه نبرد کرد و پس از زندانی کردن آن ها، آنان را با مهرپرستی آشنا کرد و پس از آزادی سیسلی ها؛ دریازنان سیسلی، آن را به ارتش رومیان آموزش دادند
بازمانده یک مهرابه در سال 1954 میلادی، هنگام نوسازی در زیرِ عمارت وال برُوک ( Wal brook House ) لندن کشف و
پس از مدتی در کنارِ خیابان کویین ویکتوریا ( Queen Victoria ) بازسازی شد.
*** مِهرابه، مِهراوه یا میتراییوم یا خَرابات ( خَرّه، فَرّه ) -
مهرابه: واژه مرکّب اَوستایی - نام دخترانه
مِهر: خورشید، آفتاب، هُور - عشق، محبّت، مهربانی، عطوفت، دلسوزی، همدردی - نماز، نیایش، راز و نیاز
آبه: آوه -
ساختمان، عمارت، بنا، خانه، سٓرا، منزل، اتاق، حُجره - پرستشگاه، مَعبَد، صومعه، دَِیر
معنی: نیایشگاه نورانی و تابناک، پرستشگاه درخشان و فروزان***
به گوش باشید: واژه محراب هم از مهرابه میاد؛یعنی، جایی برای راز و نیاز عاشقانه با پروردگار
مهرکده ها یا میتراییوم ها و یادبودهای نامدار ایزد مهر ( میترا ) در جهان:
مهرکده نزدیک به کلیسای سَنت پریسک روی تپه آوِنتین ( آوانتِن ) رم
مهرکده نزدیک به والبُروک لندن
مهرکده زیگورات ( معبد ) مِریدا اسپانیا
مهرکده زیگورات ( نیایشگاه ) دویچ - آلتِن بورگ ویَن اتریش
مهرکده زیگورات ( پرستشگاه ) سارمیز گِتوزا رومانی
مهرکده زیگورات ( خانِگاه یا خانقاه ) صیدون لبنان
مهرابه آنازاریوس ایتالیا
مهرابه شهر بندری اوستیا ایتالیا
دیوارنگاره ( فِرِسک: واژه فرانسوی ) معبد دورا - اُروپوس سوریه
نقش برجسته بازیافته پِتوژ اسلوونی
نقش برجسته کتوبریگا پرتغال
کُنستانتین یکم یا کُنستانتین بزرگ ( به لاتین: Flavius Valerius Aurelius Constantinus Augustus )
که طرفدارِ مذهب کاتولیک بود، بعد از فرمانروایی اش،
با آیین مهر پرستی ( میتراییسم ) در سال 331 میلادی مقابله کرد
تا این که در سال 390 میلادی تمام مذاهب غیر از مسیحیت ممنوع اعلام شد و
به مسیحیان افراطی اختیار داده شد تا تمام افراد و آیین های میترایی را نابود کنند!
روز های مسیحیان هم برگرفته شده از روز های ایران باستان است:
دا: در فارسی میانه ( پهلوی ) معادل روز است. مثل: فردا و day برگرفته شده از فارسی است!
شید: در فارسی اَوِستایی معادل روز است.
هفت در آیین مهر پرستی ( میتراییسم ) شماره ای وَرجاوند ( مقدس ) به شمار می رود ( نگاهی به گام های مهرپرستی در واژه آناهیتا شود! )
شنبه ( کِیوان شید ) : روز ستاره ( satur day ) - در یونانی ساتورن: کیوان -
saturn خدای کشتزار و مرغزار های رومی است
یکشنبه ( مِهر شید ) : روز خورشید ( sun day )
دوشنبه ( مَه شید ) : روز ماه ( mon day )
سه شنبه ( بَهرام شید ) : روز ستاره مریخ ( tues day ) -
tiw خدای جنگاوران روم
چهارشنبه ( تیر شید ) : روز ستاره تیر ( wednes day ) ، روز جشنواره ها ( wed: جشن، عروسی، مهمانی ) -
woden خدای دانستنی ها، اندیشه ها و خِرَدهای روم
پنجشنبه ( بِرجیس شید یا هُرمَزد شید ) : روز آتشدان ( thurs day ) -
thur خدای تُندَر، صاعقه و آذَرَخش روم
جمعه یا آدینه ( ناهید شید ) : روز آتش ( fri day ) -
figg خدای بهشت و برزخ روم
( بیشتر واژگان "روز ها" از خدایان روم آمده است و در انگلیسی تغییر های ظاهری پیدا کردند )
.
( ( در آفرینش هستیِ اوستا، روز هفتم، روزِ آسایش ( آدینه ) است:
1. آسمان 2. آب 3. زمین 4. گیاه 5. جانوران 6. اُسپور ( انسان کامل ) 7. رامِشن یا رامَِن ( آرامش )
آدینه: واژه فارسی باستان و پهلوی
در فارسی باستان: آتی اَیانَکه ( āti - ayānaka ) :
āti: به سوی، به طرف، به سمت
ayānaka: آمدن، رفتن، رهسپار شدن
معنی: رهسپار شدن به سویی، رفتن به جایی ( سرگرمی ) و فراغِ بالی ( آسایش، استراحت )
در پهلوی: آتینَک ( ātēnak ) - جمعه عربی هم، همین معنا را می دهد!
گردهمایی، چَپیره گشتن، دور هم جمع شدن، دورهمی! ) )
.
برای آگاهی بیشتر:
روزها در زبان انگلیسی بر اساس اسطوره های رومی بوده که معنی آن اسطوره با آیین میتراییسم سازگار بوده است مثلا "ساترون یا ساترونوس" در اساطیر روم خدای کشاورزی که نماد یا معنی کیوان است
همچنین روزهای هفته بر پایه آیین میتراییسم ( 7000 سال پیش ) که پس از آن به اروپا راه یافت! ( 2000 سال پیش ) و بسیار کهن تر از روزهای اوستایی در ماه است
روزهای ماه بر پایه گاهشماری اوستا ( ۲۵۷۰سال پیش، در زمان داریوش بزرگ ) که هر روز در ماه یک نام مشخص داشته است ( نگاهی به واژه نوروز شود! )
و پس از آن به بابِلیان باستان ( بین النهرین
یا میان رودان - 4850 سال پیش ) راه یافته است:
شنبه ( کیوان شید ) : ایزد زُحَل بابِلیان" نینورتا، نینگیرسو"
یکشنبه ( مِهرشید ) : ایزد خورشید بابِلیان" اوتو، شَمَس"
دوشنبه ( مَهشید ) : ایزد ماه بابِلیان"سوئن، نانا"
سه شنبه ( بهرام شید ) : ایزد مریخ بابِلیان" نِرگال"
چهارشنبه ( تیر شید ) : ایزد عطارد بابِلیان" نَبو، نابو"
پنجشنبه ( برجیس شید یا هُرمَزد شید ) : ایزد مشتری بابِلیان" مَردوک"
جمعه ( ناهید شید ) : ایزد زهره بابِلیان" اینانا، ایشتار"
( ( در مهرپرستی روزهای هفته از یکشنبه آغاز می شده است! ) )
سنگ نوشته میتانی در بُغازکوی آنکارا ترکیه و پیمان نامه هیتی - میتانی درباره مهر ( میترا ) سخن رفته است!
سپس در سنگ نوشته های "تورفان چین" دیده شد
و پس از آن هم در فرقه آذر کیوانیان بکار گرفته شد
چه بسا سروده ای از مسعود سعد سلمان درباره آن آمده است که بیت های نخست را تنها می آورم:
زحل والی شنبه است ای نگار
مرا این چنین روز بی مِی مدار
یک شنبه است و دارد نسبت به آفتاب
بر روی آفتاب به من دِه شراب ناب
دوشنبه که دارد مزاج ماه ای ماه
چو ماه مجلس بِفروز و جام باده بخواه
سه شنبه به مریخ دارد نسب
چرا باده ندهی مرا ای عجب
چهارشنبه بِتا نوبت عطارد راست
نشاط باید کرد و نبید باید خواست
( ( بِتا: بُگذار ) )
باشد ابروی و موی و خوی تو خوب
پنجشنبه به مشتری منسوب
آدینه مزاج زهره دارد
چون آمد لهو و شادی آرد
یاران مهر ( میترا ) :
مهر ( میترا ) هفت فرشته نگهبان آسمانی و همچنین دوازده ایزدیار داشته است!
فرشته های نگهبانش:
کِیوان ( زُحَل ) - بِرجیس، اورمَزد، هُرمَزد ( مُشتری ) - بَهرام ( مِریخ ) - مِهر ( خورشید ) - ناهید ( زُهره ) - تیر ( عَطارُد ) - بُرج ( قَمَر یا ماه )
ایزدیارانش:
فَروَردین: ایزد نگهبان جان و روان انسان ها و درگذشتگان
اُردیبِهشت: ایزد درستی و راستی، نظم و قانون - به زمانی که از بهشت با اُردَنگی خارج شدیم هم معنا می دهد!
خُرداد: فرشته نگهبان آب و زندگانی
تیر: ایزد باران
مُرداد: فرشته جاودانگی و بی مرگی
شَهریوَر: نگهبان و سرپرست فلزات و جنگ افزار های گرانبها
مِهر ( خورشید ) : ایزد نور و روشنایی، عَهد و پیمان
آبان: فرشته نگهبان و نظارتگر بر پُرسِمان های آب
آذَر: ایزد نگهبان آتش
دِی: فرشته روز و امید
بَهمَن: ایزد اندیشه و خِرَد
اِسفَند: ایزد عشق و باروَری
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/کوه_نمرود• https://en.m.wikipedia.org/wiki/Mithraeum• https://www.bultannews.com/fa/news/420215/تأثیر-‌-‌‌‌فـرهنگ‌-و-تمدن-ایرانی-بر-کرانه‌های‌-سرزمین-لبنان
تاریخچه تقویم مسیحی:
از نظر زمین شناسی، وقتی خورشید در دی ماه ( حَضیضِ خورشیدی ) قرار گیرد:
در نیم کُره ی شمالی ( به مانندِ کشور ایران ) :
انقلاب زمستانی، پیش از آن طول روز کوتاه تر و پس از آن طول روز بلندتر،
زمین بیشترین سرعت گردش، طول سایه ی اجسام بی نهایت،
خورشید بر مدار رأس الجَد عمود می تابد، کمترین فاصله خورشید با زمین
بسیاری، زایش خورشید و آغاز دی را "عید اصلی" خود قرار دادند.
بخاطر این که، در این روز بود که خورشید از چَنگ شب های اهریمنی رَهید و
روزی وَرجاوند ( مقدس ) برای مِهر پرستان به شمار می رفت.
در سده ی چهارم میلادی، در پیِ ندانم کاری که در محاسبه ی کبیسه ها رُخ داد، روز 25 دسامبر " 4 دی " را ( به جای روز 21 دسامبر " 30 آذر " ) روز تولد مهر ( میترا ) دانسته اند و تولد حضرت عیسی مسیح ( ع ) را نیز در این آغاز سال قرار دادند.
بنابراین نوئل اروپایی یا کریسمس ( جشن مسیح ) ، به راستی همان شب یلداست؛ یعنی، انقلاب زمستانی در 30 آذر برابر با 21 دسامبر است!
( ( گاهشماری در اروپا از صدها سال پیش از میلاد رواج داشت ولی تقویم دقیقی وجود نداشت. ) )
در سال 45 قبل از میلاد که به آخرین سال اغتشاش تقویمی مشهور است، به دستور جولیوس سِزار،
ساسی جینز ( Sosigenes ) مُنَجِّم و ریاضیدان آلمانی ( برخی منابع: اسکندریه ای ) تقویمی
بر اساس گاهشماری شمسی ( خورشیدی ) مصری ها تهیه کرد که نامش را بخاطر جولیوس سِزار، ژولین ( Julian ) نامید،
که تقویمی مذهبی یا مسیحی نبود بلکه حکومت سِکولار ( کفر ) بود،
در حالی که تقویم دومی ( تقویم قمری ) تقویمی بود که عیسی مسیح ( ع ) به آن پایبند بود و با آن روزگار را سپری می کرد.
تقویم عهدینی ( کتاب مقدس ) اصلی، تقویم " قمری" بوده است؛ تقویمی که خداوند به آن امر فرموده است.
این تقویم دوازده ماه در هر سال داشته و بر اساس حرکت ماه استوار بود، طوری که آغاز هر ماه با مشاهده هلال ماه تعیین می شده است.
ناگفته نماند که ایرانیان بیش از 4000 سال پیش گاهشمار رسمی و دقیقی داشتند! ( رجوع شود به تاریخ گاهشماری ایرانیان )
در این بُرهه تعداد روز های ماه را هم تغییر دادند تا به یک سال 365 روزه برسند.
90 روز به تقویم سال 45 قبل از میلاد افزودن که بین نوامبر و فوریه بود.
حتی نام های ماه ها را هم تغییر دادند:
1 - فارسی: ژانویه ( انگلیسی:جَنیوئری ) : خدای رومی دروازه ها، درگاه ها، آغاز و پایان ها
2 - فارسی: فِوریه ( انگلیسی: فِبروئری ) : تصفیه و پاکسازی - مراسمی مذهبی بود که رومیان در روز 15 این ماه، برای پاکسازی روح خود انجام می دادند
3 - فارسی: مارس ( انگلیسی: مارچ ) : الهه و خدای جنگ - به سبب کسی که آغازگر بهار است و به جنگ سرما می رود ( عید نوروز )
4 - فارسی: آوریل ( انگلیسی: اِیپریل ) : خدای عشق یونانیان - به معنای باز شدن شکوفه ها و بهترین فصل بهار است
5 - فارسی: مه ( انگلیسی: مِی ) : از کلمه فرانسوی ( مایا ) که به معنای خدای زمین در روم باستان - الهه ی حاصل خیزی و باروَری
6 - فارسی: ژوئن ( انگلیسی: چُون ) : نام ملکه خدایانِ روم باستان - الهه ی ازدواج ( همسر ژوپیتر )
7 - فارسی: ژوئیه ( انگلیسی: جُولای ) : جولیوس سِزار در این ماه متولد شده است
8 - فارسی: اُوت ( انگلیسی: آگِست یا آگُست ) : اولین امپراطور روم باستان
9 - فارسی: سِپتامبر ( انگلیسی: سِپتمبِر ) : برگرفته از عدد لاتینی، معادل هفت
10 - فارسی: اُکتبر ( انگلیسی: آکتوبر یا اُکتوبِر ) : برگرفته از عدد لاتینی، معادل هشت
11 - فارسی: نُوامبر ( انگلیسی: نُوِمبِر ) : برگرفته از عدد لاتینی، معادل نُه
12 - فارسی: دِسامبر ( انگلیسی: دیسِمبِر ) : برگرفته از عدد لاتینی، معادل دَه ( عید کریسمس )
تقویم ژولین شامل چرخه های: سه سال 365 روزه با یک سال 366 روزه ( کبیسه ) بود.
بعدها تقویم ژولین مبدل به تقویم گرگورین ( Gregorian ) گشت، که تقویم مدنی پذیرفته شده جهانی کنونی است و به عنوان تقویم مسیحی یا تقویم غربی هم شناخته می شود.
این تقویم در سال 1582 توسط اختر شناس و پزشک ایتالیایی به نام الاسیوس لیلیوس ( Alosyius Lilius ) ساخته شد و چون پاپ گرگوری هشتم آن را تأیید کرد، آن را تقویم گرگورین نامیدند.
هشدار: شایسته است برای واکاوی گاهشماری کنونی غربی در اینترنت جستجو کنید تا از چند و چون ماجرا آگاهی کافی را بدست آورید!
این مقاله را چند سال پیش نوشتم و چکیده ای از آن را در دسترس شما بزرگواران می نَهَم ( قرار می دهم ) ، امیدوارم بهره کافی را ببرید.
خواهشمندم همه ی این جُستار را تا پایان خوانش فرمایید که دسترنجم هدر نرود!
.
یلدا: اسم دخترانه - سَرهَمی ( ترکیبی ) از واژه سُریانی - اَوِستایی
این واژه در پیِ گذشت زمان ساخته شده است!
.
سُریانی: در زمان آشوریان ( بابِلیان - شاخه ای از زبان آرامی ) و همچنین در زمان چیرگی اسکندر به ایران که مربوط به روزگارِ اشکانیان و ساسانیان می باشد!
( ( زبان سُریانی یا آرامی باستان پس از چیرگی امپراتوری آشوری نو بر ممالک سوری - هیتی ( امروزه بُغازکوی ترکیه ) بهره گرفته شد!
پس از آن هم هخامنشیان که پس از امپراتوری آشور، بنیان گذاشته شده بودند، نیز از زبان سُریانی در دستگاه دیوانی ( دَرباری ) خود استفاده می کردند و آرامی به عنوان زبان میانجی این منطقه باقی ماند
همچنین در طول سده های سوم و چهارم میلادی باشندگان این منطقه به مسیحیان گرویدند ) )
.
اَوِستایی: زبان ایران باستان و وابسته به نَسک اوستا و روزگارِ زرتشتیان!
( ( زِنهار: دبیره یا خطِ اوستایی: در زمان ساسانیان از روی دبیره پهلوی نگاشته شد! ) )
یَل: واژه سُریانی - شادی، جشن ( یَسن ) ، مهمانی، دورهمی -
شجاع، دلیر، دلاوَر، پهلوان، یَل، گُرد، سالار، قهرمان -
بلند، طولانی، دور و دراز، دیرپا، دیرباز - بسیار، افزون، انبوه، سرشار، فراوان، گسترده، وَشناد
.
دا: واژه اَوِستایی -
مانند: فردا، پیدا، هویدا، سَردا ( سرما - سال ) ، گیلدا، وَندا، روژدا و. . .
1. روز، نور، روشنایی 2. آفریننده، دادار ( داتار! ) ، دادن، بخشیدن، عطا کردن 3. انجام دادن، ساختن، آفریدن، اختراع کردن
4. گذاشتن، گُماشتن، منصوب کردن، رسالت! 5. پشتیبانی، حمایت، یاری
6. پاسداری، نگهبانی، محافظت 7. عقل، خِرَد، اندیشه
8. چاره، راه حل، نقشه، دوراندیشی، خِرَدمندی، هوشیاری، هوشمندی
.
معنی: روز پهلوانی، جشن روشنایی و نور، جشن کُهَن، مهمانیِ دیرباز، دورِهمیِ دیرینه، شب نشینی خاطره انگیز -
خُرّم روز - شبِ چلّه -
شجاعت و دلاوری های بی شُمار انجام دادن، پهلوانی و رادمردی نشان دادن، قهرمان شدن -
بلند و طولانی بودن، به درازا کشیدن، دیرپا گذشتن، رسالتِ بی شُمار انجام دادن - بلندای شب، درازنای شب -
پشتوانه طولانی مدّت، یاریگر یِ وَشناد - جانپاسی طولانی مدّت، پاسداری فراوان -
دور اندیشی مَدید، هوشیاری دیرین
( ( گرچه در زبان لُری، معنی آن: مادرِ بزرگ، رویش و زایش قهرمان، زایش نور و روشنایی
خود واژه دا در یلدا یکی از معنی هاش میشه: آفریننده ( داتار، دادار )
شگفت انگیز اینجاست که خود واژه مادر در زبان لری به معنی دا هست به مانند واژه اوستایی مادر که به معنی آفریننده ما هست ) )
.
زادروز و زایش ایزدِ مِهر ( میترا ) که یکی از فرشتگان اهورامزدا ( سَروَر دانایی، هستی بخش توانا ) بود، همزمان با حضرت مسیح ( ع ) در این روز اتفاق افتاده است!
.
در سوئدی و نُروِژی ( اسکاندیناوی کهن یا نورسِ کهن ) و زبان باستانی آلمان ( زبان گوتی ) یا زبان های هند و اروپایی ( آریانی ) دو واژه هست که بسیار به "یلدا" و یُولَد ( عربی: زایش ) همانند است:
جولداگ"juldag" و یولتای"yultaie"
یول ( yul ) و جول ( jul ) : جشن، کریسمس
تای ( taie - مانند: تاک در فَرتاک پهلوی ) و داگ ( dag ) :
در اسکاندیناوی کهنdagher: day - روز - روشنایی، نورانی
( ( شگفت اینجاست که ماه دی ( December ) هم داریم: فرشته روز و امید ) )
معنی: روز کریسمس، جشن روشنایی و نور، جشن زایش ایزد میترا ( ایزد مِهر و روشنایی )
.
ایرانیان باستان، در شب نخست زمستان که بلندترین شب سال هم هست؛ به یُمن آن فرشته والا، این مراسم کهن را، از آیین مهرپرستی ( میترایییسم ) در 1400 سال پیش از میلاد مسیح ( 7000 سال پیش ) و همچنین در زمان داریوش یکم ( داریوش بزرگ - 522 پیش از میلاد یا 2558 سال پیش ) ؛ هر ساله برگزار می کردند و برای پیروزی مِهر ( میترا ) بر اهریمن تا سپیده دم، دورِهمی می گرفتند.
.
در اساطیر یونان به آن ( ( هِلیوس میثراس یا ناتالیس اِنویکتوس "Natalis - Invictus" ) ) می گویند.
که به معنیِ: روزِ ( ( تولد مِهر ( میترا ) شکست ناپذیر و بی همتا ) ) است!
.
جشن مهرگان ( میتراکانا: چشمه روشنایی ) در روز دی به مهر ( پانزدهمین روز اوستایی ) تا هفت روز پسین ( رام روز، بیست و یکمین روز اوستایی ) در مهرماه انجام می گیرد!
.
دوتا چِلّه داریم و شب چِلّه پس از یلدا آغاز می شود!
چِلّه بزرگ: ۴۰ بخش ۲۴ ساعته - از 1 دی تا 10 بهمن
چِلّه کوچک: ۴۰ بخش ۱۲ ساعته - از 11 بهمن تا پایان بهمن
( ( به این فرنود به آن کوچک می گویند که بیست روز کمتر دارد! ) )
منابع• https://fa.m.wikipedia.org/wiki/یول• https://en.m.wiktionary.org/wiki/juldag
علاوه بر این ها ، در گذشته بچه هایی که پدر نداشتند و مادرشون اونارو به تنهایی بزرگ کرده مادرشون رو یلدا ( به معنی مادرِ پهلوان ) صدا میزدند
آخرین شب آذر ماه
30 آذر
آخرین شب پاییز
شب اول دی
بلندترین شب سال
هندوانه
کرسی
مهمونی
برف
یعنی بلندترین شب پاییز که فقط یک روز در سال هست
یلدا به معنی دختر با گیسوان بلنده که جلویه آینه مو هایش را شانه می کند و به لب خود روج سرخ میزند، معنی دیگر این اسم به معنی بلند ترین شب سال است، این اسم ریشه ی ۳۰۰۰۰ساله دارد.
یلدا به معنای ماندگار و طولانی

در زبان لری بختیاری به معنی
یل::پهلوان
دا::مادر
پهلوان مادر.
Eal da
یلدا به معنی ولادت خورشید است، اسمی با ریشه زبان سریانی و با قدمت ٣٠٠٠٠ ساله
یلدا یعنی بلند، به همین دلیل نام بلند ترین شب سال را یلدا گذاشته اند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٩٣)

بپرس