aid (اسم)
هم دست ، کمک ، یاری ، یاور ، حمایت ، مساعدت ، مدد کار ، معونت
service (اسم)
لوازم ، کمک ، کار ، یاری ، سابقه ، وظیفه ، خدمت ، بنگاه ، تشریفات ، عبادت ، استخدام ، اثاثه ، سرویس ، نوکری ، زاوری ، درخت سنجد ، یک دست ظروف ، نظام وظیفه
help (اسم)
کمک ، یاری ، مساعدت ، پایمردی ، نوکر ، مزدور ، امداد
helping (اسم)
کمک ، یاری ، یک وعده یا پرس خوراک
companionship (اسم)
همراهی ، یاری ، مصاحبت ، پهلو نشینی
adjutancy (اسم)
معاونت ، یاری ، اجودانی ، معینی
succor (اسم)
کمک ، یاری ، موجب کمک ، کمک برای رهایی از پریشانی
synergy (اسم)
یاری ، همکاری ، اشتراک مساعی ، هم نیروزایی ، کار توام