گشاده رو

/goSAderu/

مترادف گشاده رو: بانشاط، بشاش، تازه رو، خندان، خوش خلق، خوشرو

متضاد گشاده رو: بدخو، گرفته

معنی انگلیسی:
unveiled, open-faced, cheerful

لغت نامه دهخدا

گشاده رو. [ گ ُ دَ / دِ ] ص مرکب ) روباز مقابل روبسته. چهره روپوش نگرفته. بی حجاب :
خوبرویان گشاده رو باشند
تو که روبسته ای مگر زشتی ؟
سعدی.
اما در خلوت با خاصان گشاده رو و خوشخو آمیزگار اولیتر. ( گلستان ). || خوشگل. مقبول. زیبا :
زآن روی که بس گشاده روی است
مویم چو زبان ، زبان چو موی است.
نظامی.

فرهنگ فارسی

۱ - آنکه چهره اش باز باشد بی حجاب مقابل رو بسته . ۲ - زیبا جمیل .

فرهنگ عمید

۱. [مجاز] خوش رو، خندان.
۲. [مقابلِ روبسته] [قدیمی] بی حجاب.

جدول کلمات

بش

مترادف ها

vogue (اسم)
رواج، رسم معمول، گشاده رو، عمومی و رایج

پیشنهاد کاربران

گشاده رخ . [ گ ُ دَ / دِ رُ ] ( ص مرکب ) خندان . بشاش . مسرور : همه دختران شاد و خندان شدندگشاده رخ و سیم دندان شدند. فردوسی .
خوش رو، با نشاط
طلق الوجه
روتازه. [ زَ / زِ ] ( ص مرکب ) تازه رو. خوشرو. گشاده رو. بشاش :
به شمس الدین محمد گفت برخیز
بیار آن زاهد روتازه را تیز.
نظامی.
و رجوع به تازه رو شود. || مرحوم وحید دستگردی روتازه را در بیت ذیل از نظامی، تازه سکه معنی کرده است :
...
[مشاهده متن کامل]

دادمش نقدهای روتازه
چیزهایی برون ز اندازه.
( هفت پیکر ص 152 ) .

خوش رو و چهره خندان
سرحال، برپا، خوش رو

هیراد

بپرس