کیلومتر

/kilumetr/

معنی انگلیسی:
kilometre, kilometer, kilometre

لغت نامه دهخدا

کیلومتر. [ ل ُ م ِ ] ( فرانسوی ، اِ مرکب ) هزار متر. ( ناظم الاطباء ). واحد مسافت ( در دستگاه متر )، معادل هزار متر. نِدا . ( از یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- کیلومتر مربع ؛ واحد سطح برابر یک میلیون متر مربع.

فرهنگ فارسی

هزارمتر
( اسم ) واحد مسافت ( در دستگاه متری ) معادل ۱٠٠٠ متر . یا کیلو متر مربع . واحد سطح معادل یک میلیون متر مربع .

فرهنگ معین

(مِ ) (اِمر. ) واحد مسافت معادل ۱٠٠٠ متر. ، ~ مربع واحد سطح معادل یک میلیون مترمربع .

فرهنگ عمید

واحد اندازه گیری طول، برابر با هزار متر.

دانشنامه آزاد فارسی

کیلومتر (kilometre)
واحد طول، با علامت اختصاری km، و برابر با ۱۰۰۰ متر. یک کیلومتر معادل با۳۲۸۰.۸۹ فوت یا۰.۶۱۲۴ (تقریباً پنج هشتم) مایل است.

مترادف ها

kilometer (اسم)
کیلومتر، هزار متر

kilometre (اسم)
کیلومتر، هزار متر

فارسی به عربی

کیلومتر

پیشنهاد کاربران

منبع. عکس فرهنگ ریشه واژگان فارسی دکتر علی نورایی
واژه ی ایستاد از ریشه واژه ی ایستادن فارسی هست.
زبان های ترکی�در چند مرحله بر�زبان فارسی�تأثیر گذاشته است. نخستین تأثیر زبان ترکی بر پارسی، در زمان حضور سربازان تُرک در ارتش�سامانیان�روی داد. پس از آن، در زمان فرمان روایی�غزنویان، �سلجوقیان�و پس از�حملهٔ مغول، تعداد بیشتری�وام واژهٔ�ترکی به زبان فارسی راه یافت؛ اما بیشترین راه یابی واژه های ترکی به زبان فارسی در زمان فرمانروایی�صفویان، که ترکمانان�قزلباش�در تأسیس آن نقش اساسی داشتند، و�قاجاریان�بر ایران بود.
...
[مشاهده متن کامل]

• منابع ها. تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. اول و دوم، انتشارات ققنوس، ۱۳۷۴
• تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا، خلاصه ج. سوم، انتشارات بدیهه، ۱۳۷۴
• حسن بیگ روملو، �احسن التواریخ� ( ۲ جلد ) ، به تصحیح�عبدالحسین نوایی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، ۱۳۴۹. ( مصحح در پایان جلد اول شرح مفصل و سودمندی از فهرست لغات�ترکی�و�مغولی�رایج در متون فارسی از سده هفتم به بعد را نوشته است )
• فرهنگ فارسی، محمد معین، انتشارات امیر کبیر، تهران، ۱۳۷۵
• غلط ننویسیم، ابوالحسن نجفی، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۸۶
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹

کیلومترکیلومترکیلومترکیلومتر
هزار گز
در شاهنامه یکای اندازه گیری زمین میل نوشته شده که از ایران رفته اروپا شده مایل