کنترات
/kontorAt/
مترادف کنترات: پیمان، پیمان نامه، قرارداد، مقاطعه
برابر پارسی: پیمان
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
- کنترات بستن ؛ قرارداد بستن. قرارداد با کسی یا مؤسسه ای بستن. ( فرهنگ فارسی معین ).
فرهنگ فارسی
( اسم ) قرار داد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
مترادف ها
پیمان، موافقت، قرارداد، عقد، مقاطعه، کنترات، پیمان بستن، هم کشیدن
قرارداد، عهدنامه، کنترات، سند دو نسخه ای، دوتا سازی، سیاهه رسمی زدندانه گذاری
پیشنهاد کاربران
کونترات یا کنترلت از فرانسوی آمده با معنی قرارداد. مثلاً میگن این کار رو برایمان انجام بده x مقدار مزد بهت میدیم. این شد کنترات. در انگلیسی میگن کانترکت Contract که با مخاطبین یا Contacts نباید اشتباه شود
در زبان لری بختیاری به معنی
کن ::بکن. انجام بده. برو
ترات::یورتمه . سریع
سریع انجام بده
یورتمه برو
کنترات تا مو هم بیام::یورتمه برو تا من هم بیام. سریع برو تا من هم بیام
Kon terat
کن ::بکن. انجام بده. برو
ترات::یورتمه . سریع
سریع انجام بده
یورتمه برو
کنترات تا مو هم بیام::یورتمه برو تا من هم بیام. سریع برو تا من هم بیام