طریقت ( مبارک ) قادریه کسنزانی تا به امروز یکی از بزرگترین طریقت در جهان هستش
و شیخ حاظر طریقت کسنزانی الان به دست شیخ محمد نهرو کسنزانی حسینی هستش.
و شیخ حاظر طریقت کسنزانی الان به دست شیخ محمد نهرو کسنزانی حسینی هستش.
طریقت علیه ( علویه ) قادریه کسنزانیه از طریقت های تصوف بوده که سلسله پیران طریقت آن به حضرت محمد ( ص ) می رسند. در این طریقت تمام دستورهای شریعت دین اسلام رعایت می گردد. و شروع آن با توبه به درگاه خدا و بیعت مستقیم به دست پیر طریقت و یا بیعت با پیر طریقت توسط خلیفه هایی که پیر برگزیده است، آغاذ شده و به گفته اهل طریقت با این بیعت، دانه نور معرفتی در دل مرید کاشته می شود که مرید با نگاه داشتن توبه خود و بیان اذکار طریقت می تواند دانه این نور معرفت را به درخت تنومندی تبدیل سازد. در این طریقت به رسم سنت حضرت محمد ( ص ) بسیار یاد الله را بر دل داشته و دو روز دوشنبه و پنج شنبه را روزه مستحبی می گیرند. مریدان این طریقت همواره با وضو بوده و الله را حاضر بر تمام اعمال خود می دانند.
... [مشاهده متن کامل]
عرفان اسلامی و تصوف
سلسله طریقت علیه قادریه کسنزانی
این سلسله به مشایخ و بزرگانی گفته می شود که هر یک در زمان خود پیر طریقت بوده و این طریقت را به پیر طریقت بعدی تحویل داده اند. این بزرگان دارای کرامات خاصی می باشند که آنها را با دیگر مریدان آن طریقت متمایز ساخته و قابلیت یاری رساندن به مسلمانان و حتی غیر مسلمانان را دارند. و در این جا به ذکر اسامی این بزرگان می پردازیم.
شروع سلسله:
ابتدا از خدای متعال به پیامبر اسلام محمد ( ص ) نازل شده و سپس از ایشان به دست امام علی ابن ابی طالب ( ع ) منتقل گشت و از ایشان به دو جناح تبدیل شده و جناح های یاد شده در شیخ معروف کرخی به هم پیوسته اند:
جناح ذهبی :
از دست امامعلی ابن ابی طالب ( ع ) به دست امام حسین و از ایشان به دست امام زین العابدین و از ایشان به دست امام محمدباقر و از ایشان به دست امام جعفر صادق و از ایشان به دست امام موسی کاظم و از ایشان به دست امام علی الرضا و سپس به دست شیخ معروف کرخی علیهم السلام.
جناح دوم:
از دست امام علی ابن ابی طالب ( ع ) به دست شیخ حسن بصری و از او به دست شیخ حبیب عجمی و از او به دست شیخ داوود طایی و از او به دست شیخ معروف کرخی .
ادامه سلسله:
و از شیخ معروف کرخی به دست شیخ سری سقطی و از او به دست جنید بغدادی و از او به دست شیخ ابوبکر شبلی و از او بدست شیخ عبدالواحد یمانی و از او بدست شیخ ابو فرج طرطوسی و از او به دست شیخ علی هکاری واز او بدست شیخ ابوسعید مخزومی و از او به دست شیخ غوث الاعظم عبد القادر گیلانی ( ۴۷۱ - ۵۶۱ق ) و از او به دست شیخ عبدالرزاق و از او بدست شیخ داوودثانی و از او بدست شیخ محمد غریب الله و از او به دست شیخ عبد الفتاح سیاح و از او بدست شیخ محمد قاسم و از او به دست شیخ محمد صادق و از او به دست شیخ حسین بصرایی، و از او به دست شیخ احمد احسایی، و از او بدست شیخ اسماعیل ولیانی و از او به دست شیخ محی الدین کرکوک و از او بدست شیخ عبد الصمد گله زرده، و از او بدست شیخ حسین قازان قایه و از او به دست شیخ عبد القادر قازان قایه و از او بدست شیخ غوث عبدالکریم شاه کسنزان و از او به دست شیخ غوث عبدالقادر کسنزان ( ۱۸۶۴ - ۱۹۱۹م ) و از او به دست شیخ غوث حسین کسنزان ( ۱۸۸۲ - ۱۹۳۸م ) و از او بدست شیخ غوث عبدالکریم کسنزان ( ۱۹۱۵ - ۱۹۷۸م ) و از او به دست حضرت سید شیخ محمد کسنزان، رئیس طریقه علیه قادریه کسنزانی در جهان. . [۱]
علت نام گذاری طریقت علیه قادریه کسنزانی
از زمان حضرت علی بن ابی طالب ( ع ) تا زمان حضرت سید عبد القادر گیلانی ( قدس الله سره ) نام طریقت، علیه بود، و در زمان حضرت سید عبدالقادر گیلانی بخاطر اینکه ایشان زنده کننده دین اسلام بودند، نام طریقت به طریقت علیه قادریه تبدیل شد. در زمان حضرت سید عبدالکریم کسنزان ( شاه کسنزان ) ( قدس الله سره ) ، چون ایشان نیز زنده کننده دین اسلام بودند و مانند حضرت سید عبدالقادر گیلانی زحمات بسیار زیادی برای طریقت کشیدند، نام طریقت به، طریقت علیه قادریه کسنزانی تغییر یافت.
معنای تکیه نزد کسنزان [کَس نَزان] و مراحل تاریخی بوجود آمدن اصطلاحات مترادف
در کنار کلمه بیوت الذکر ( خانه های ذکر ) ما در طول تاریخ کلمات دیگری نیز می یابیم که در شکل و مضمون همان معنا را میداده است . کلماتی مثل زاویه ، رباط، و خانقاه و آخرین آنها که همان تکیه است . پیش از آن که این کلمه در قرآن یاد شود ( فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیه اسمه ) برای نامیدن آن از کلمه ( صفه مسجد ) استفاده میشد . ما در اینجا به کلمات یاد شده میپردازیم: صفه مسجد:
پیش از نزول آیه کریمه، نخستین اسم ( بیوت الذکر ) ، صفه بوده است و اهل آن نیز به خاطر ارتباطشان با این محل که در زاویه مسجد شریف پیامبر ( ص ) با شاخ وبرگ نخل ساخته شده و شبیه خانه های تابستانی ( صیفی ) و کوخ بود اهل صفه نامیده شدند . در صفه گروهی از صحابه موءمن و صادق زندگی می کردند که در دنیا زهد را برگزیده بودند و در این خانه ها پیوسته به عبادت مشغول بودند . و در مورد آنان این آیه نازل شده است: ( واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون و جهه ) کهف28 یعنی خود را در کنار کسانی نگاه دار که پروردگارشان را هر صبح و شب می خوانند و وجه او را میطلبند . پس صفه مسجد اولین جائی بود که گروهی در آن وجه خدای تعالی را میجستند و از اینجا بود که بعدها در اسلام خانه های مریدان بوجود آمد . این گروه علاوه بر اهل صفه ، اهل زاویه نیز نامیده میشدند ، زیرا صفه ای که در آن زندگی میکردند در زاویه ای از مسجد قرار داشت.
رباط: این کلمه در ابتدا بر نوعی از پایگاه های نظامی که در حاشیه مرزهای سرزمین های اسلامی ساخته شده بود اطلاق میگردید و مرابطون در آنها کسانی بودند که با هم پیوستگی و ارتباط و آمادگی داشتند تا با شمشیرهای خود از اسلام دفاع کنند . رباط ها در عصر اموی و عباسی گسترش یافت تا حد فاصل میان دیار اسلام و کشور دشمن را مشخص کند. در نتیجه تحولات اجتماعی واز اواسط قرن چهارم هجری وظایف نظامی رباط ها تغییر یافته و وبا دور شدنشان از جنگ و پیدایش آرامش مرابطون به مرور به قرائت قرآن و علوم . . .
... [مشاهده متن کامل]
عرفان اسلامی و تصوف
سلسله طریقت علیه قادریه کسنزانی
این سلسله به مشایخ و بزرگانی گفته می شود که هر یک در زمان خود پیر طریقت بوده و این طریقت را به پیر طریقت بعدی تحویل داده اند. این بزرگان دارای کرامات خاصی می باشند که آنها را با دیگر مریدان آن طریقت متمایز ساخته و قابلیت یاری رساندن به مسلمانان و حتی غیر مسلمانان را دارند. و در این جا به ذکر اسامی این بزرگان می پردازیم.
شروع سلسله:
ابتدا از خدای متعال به پیامبر اسلام محمد ( ص ) نازل شده و سپس از ایشان به دست امام علی ابن ابی طالب ( ع ) منتقل گشت و از ایشان به دو جناح تبدیل شده و جناح های یاد شده در شیخ معروف کرخی به هم پیوسته اند:
جناح ذهبی :
از دست امامعلی ابن ابی طالب ( ع ) به دست امام حسین و از ایشان به دست امام زین العابدین و از ایشان به دست امام محمدباقر و از ایشان به دست امام جعفر صادق و از ایشان به دست امام موسی کاظم و از ایشان به دست امام علی الرضا و سپس به دست شیخ معروف کرخی علیهم السلام.
جناح دوم:
از دست امام علی ابن ابی طالب ( ع ) به دست شیخ حسن بصری و از او به دست شیخ حبیب عجمی و از او به دست شیخ داوود طایی و از او به دست شیخ معروف کرخی .
ادامه سلسله:
و از شیخ معروف کرخی به دست شیخ سری سقطی و از او به دست جنید بغدادی و از او به دست شیخ ابوبکر شبلی و از او بدست شیخ عبدالواحد یمانی و از او بدست شیخ ابو فرج طرطوسی و از او به دست شیخ علی هکاری واز او بدست شیخ ابوسعید مخزومی و از او به دست شیخ غوث الاعظم عبد القادر گیلانی ( ۴۷۱ - ۵۶۱ق ) و از او به دست شیخ عبدالرزاق و از او بدست شیخ داوودثانی و از او بدست شیخ محمد غریب الله و از او به دست شیخ عبد الفتاح سیاح و از او بدست شیخ محمد قاسم و از او به دست شیخ محمد صادق و از او به دست شیخ حسین بصرایی، و از او به دست شیخ احمد احسایی، و از او بدست شیخ اسماعیل ولیانی و از او به دست شیخ محی الدین کرکوک و از او بدست شیخ عبد الصمد گله زرده، و از او بدست شیخ حسین قازان قایه و از او به دست شیخ عبد القادر قازان قایه و از او بدست شیخ غوث عبدالکریم شاه کسنزان و از او به دست شیخ غوث عبدالقادر کسنزان ( ۱۸۶۴ - ۱۹۱۹م ) و از او به دست شیخ غوث حسین کسنزان ( ۱۸۸۲ - ۱۹۳۸م ) و از او بدست شیخ غوث عبدالکریم کسنزان ( ۱۹۱۵ - ۱۹۷۸م ) و از او به دست حضرت سید شیخ محمد کسنزان، رئیس طریقه علیه قادریه کسنزانی در جهان. . [۱]
علت نام گذاری طریقت علیه قادریه کسنزانی
از زمان حضرت علی بن ابی طالب ( ع ) تا زمان حضرت سید عبد القادر گیلانی ( قدس الله سره ) نام طریقت، علیه بود، و در زمان حضرت سید عبدالقادر گیلانی بخاطر اینکه ایشان زنده کننده دین اسلام بودند، نام طریقت به طریقت علیه قادریه تبدیل شد. در زمان حضرت سید عبدالکریم کسنزان ( شاه کسنزان ) ( قدس الله سره ) ، چون ایشان نیز زنده کننده دین اسلام بودند و مانند حضرت سید عبدالقادر گیلانی زحمات بسیار زیادی برای طریقت کشیدند، نام طریقت به، طریقت علیه قادریه کسنزانی تغییر یافت.
معنای تکیه نزد کسنزان [کَس نَزان] و مراحل تاریخی بوجود آمدن اصطلاحات مترادف
در کنار کلمه بیوت الذکر ( خانه های ذکر ) ما در طول تاریخ کلمات دیگری نیز می یابیم که در شکل و مضمون همان معنا را میداده است . کلماتی مثل زاویه ، رباط، و خانقاه و آخرین آنها که همان تکیه است . پیش از آن که این کلمه در قرآن یاد شود ( فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیه اسمه ) برای نامیدن آن از کلمه ( صفه مسجد ) استفاده میشد . ما در اینجا به کلمات یاد شده میپردازیم: صفه مسجد:
پیش از نزول آیه کریمه، نخستین اسم ( بیوت الذکر ) ، صفه بوده است و اهل آن نیز به خاطر ارتباطشان با این محل که در زاویه مسجد شریف پیامبر ( ص ) با شاخ وبرگ نخل ساخته شده و شبیه خانه های تابستانی ( صیفی ) و کوخ بود اهل صفه نامیده شدند . در صفه گروهی از صحابه موءمن و صادق زندگی می کردند که در دنیا زهد را برگزیده بودند و در این خانه ها پیوسته به عبادت مشغول بودند . و در مورد آنان این آیه نازل شده است: ( واصبر نفسک مع الذین یدعون ربهم بالغداه و العشی یریدون و جهه ) کهف28 یعنی خود را در کنار کسانی نگاه دار که پروردگارشان را هر صبح و شب می خوانند و وجه او را میطلبند . پس صفه مسجد اولین جائی بود که گروهی در آن وجه خدای تعالی را میجستند و از اینجا بود که بعدها در اسلام خانه های مریدان بوجود آمد . این گروه علاوه بر اهل صفه ، اهل زاویه نیز نامیده میشدند ، زیرا صفه ای که در آن زندگی میکردند در زاویه ای از مسجد قرار داشت.
رباط: این کلمه در ابتدا بر نوعی از پایگاه های نظامی که در حاشیه مرزهای سرزمین های اسلامی ساخته شده بود اطلاق میگردید و مرابطون در آنها کسانی بودند که با هم پیوستگی و ارتباط و آمادگی داشتند تا با شمشیرهای خود از اسلام دفاع کنند . رباط ها در عصر اموی و عباسی گسترش یافت تا حد فاصل میان دیار اسلام و کشور دشمن را مشخص کند. در نتیجه تحولات اجتماعی واز اواسط قرن چهارم هجری وظایف نظامی رباط ها تغییر یافته و وبا دور شدنشان از جنگ و پیدایش آرامش مرابطون به مرور به قرائت قرآن و علوم . . .