کبیسه
( اسم ) زیادت یک ماه در پایان سال یا چند روز در ماهی معین برای تعدیل گاه شماری تو ضیح چون مدت سیر یک دور. زمین ( و بقول قدما آفتاب ) ۳۶۵ روز و ۵ ساعت و ۴۹ دقیقه و کسریست معمو سال را ۳۶۵ روز گیرند و کسور مزبور را محفوظ دارند تا در هر ۴ سال یک روز حساب کنند و بر روزهای سال بیفزایند تا در جمله ۳۶۶ روز شود ( التفهیم ) طبق قرار داد گاه شماری کنونی معمول در ایران ۶ ماه اول سال هر یک ۳۱ روز دارد و ۵ ماه دوم هر یک ۳٠ روز و اسفند ماه ۲۹ روز است ( جمع ۳۶۵ روز ) و بهمان حساب که در با گفته شد هر چهار سال یک بار ماه اسفند را ۳٠ روز محسوب دارند در این صورت سال را کبیسه گویند .
چشمه ایست در جانبی از دشت سماوه نزدیک هیت
( اسم ) هر یک از دوازده ماه ایران باستان دارای سی روز بود و سال سیصد و شصت روز بنابراین هر سال شمسی پنج روز کم داشت برای جبران در آخر هر سال پنج روز دیگر ( بنام پنج. دزدیده ) می افزودند تا سال شمسی درست سیصد و شصت و پنج روز باشد خمس. مسترقه بهیزک پنجک .
[leap year] [نجوم] سالی به مدت 366 روز که تقریباً هر چهار سال یک بار رخ می دهد