کاروان
۱. گروه مسافرانی که باهم
سفر می کنند.
۲. [مجاز] چیزی که اجزای آن به دنبال هم می آید.
۳. اتاقک چرخ داری که به پشت اتومبیل وصل می شود و برای حمل کالا، حیوانات، و اقامت در سفر مورد استفاده قرار می گیرد.
* کاروان زدن: (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] دزدیدن اموال مسافران کاروان با حمله به آن.
= کاروان سرا
راهی که کاروان از آن عبور می کند.
۱. دزدی که به کاروان حمله کرده و اموال کاروانیان را غارت می کند.
۲. [مجاز] دلربا.
رئیس و سرپرست کاروان، قافله سالار.
۱. ساختمانی بزرگ در داخل شهر یا میان راه که کاروان ها در آنجا اقامت می کردند، کاروان خانه.
۲. [عامیانه، مجاز] جایی که رفت وآمد در آن زیاد است: خانهٴ ما کاروان سرا شده.
۳. [قدیمی، مجاز] دنیا.
نگهبان کاروان سرا.
= کاروان زن
= کاروان سالار
۱. (نجوم) = شِعرا = شعرای یمانی
۲. (زیست شناسی) درختچه ای با ساقۀ سفید که معمولا در نقاط کوهستانی می روید.