چرخه
هرچیزشبیه چرخ، چرخ پنبه ریسی، چرخ دستی زنان
( اسم ) ۱- هر چیز شبیه چرخ . ۲- آلتی در چرخ نخریسی دستی که نخ را دور آن پیچند .۳- کلاف نخ . ۴- گیاهی است که ساق. سست و باریک دارد چرخله کافیلو شکاعی . ۵- قرقره . یا چرخ. آبنوس . ۱- آسمان ( عموما ) . ۲- فلک اول فلک قمر ( خصوصا ).
به معنی چرخله است و آن رستنی و نباتی باشد که به عربی شکاعی گویند به سبب آن که بسیار سست و ساق باریک است ٠
[loop] [حمل ونقل درون شهری-جاده ای] شیب راهۀ حلقوی در تقاطع های غیرهم سطح برای انجام گردش به چپ
[whorl] [زیست شناسی- علوم گیاهی] گروهی از اجزای گل از قبیل کاسبرگ ها، گلبرگ ها، پرچم ها و برچه ها که آرایش حلقوی دارند
[ گویش مازنی ] /charKhe/ دو کارد فولادی قیچی مانند که پشم های گوسفندان را با آن می تراشند
کنایه از آسمان باشد عموما آسمان ٠
[whorled] [زیست شناسی- علوم گیاهی] ← فراهم
دهی از دهستان ییلاق بخش حومه شهرستان سنندج ٠
[ گویش مازنی ] /charKhe too/ جستجو و کنکاش – برای یافتن چیزی به این طرف و آن طرف رفتن و دنبالش گشتن
محور چرخ
[trochoid] [ریاضی] مکان هندسی نقطه ای واقع بر شعاع یک دایره یا امتداد آن، وقتی دایره در طول خط راست ثابتی می غلتد
ریسنده ریسمان و غزال پرسه زدن ٠
[ گویش مازنی ] /charKhe makem/ دوخت و دوز درز و پارگی لباس
آنچه دارای چهار چرخ باشد . نوعی گاری که دارای چهار چرخ ...