پوشال

/puSAl/

معنی انگلیسی:
stuffing or packing, straw, dunnage, chaff, excelsior, padding, sawdust, splint, splinter, stuffing or packing (material)

لغت نامه دهخدا

پوشال. ( اِ مرکب ) ( از پوچ یا پوک یا پوش + آل حرف نسبت ) چیزهای سبک و میان تهی و هیچکاره چون تراشه و رندیده چوب و خرده نجاری. الیاف و ساقه های برخی رستنی ها چون برنج و جز آن. پوچال. رندش. || پر و پوشال ، از اتباع است بمعنی آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اوریدکردن آن از پر و چینه دان و امعاء دور افکندنی آن.

فرهنگ فارسی

گیاه خشک، تراشه چوب، ساقه های نازک نی وجگن
( اسم ) ۱- چیزهای سبک و میان تهی مانند تراشه و رندید. چوب و خرد. نجاری . ۲ - الیاف وساقه ای برخی رستنیها مانند برنج . یا پر و پوشال . آنچه از مرغ بجای ماند بعد از اورید کردن از پر و چینه دان و امعائ دور افکندنی آن و.

فرهنگ معین

(اِمر. ) ۱ - تراشة چوب . ۲ - ساقة نازک بعضی گیاهان مانند: برنج ، نی .

فرهنگ عمید

۱. گیاه خشک.
۲. تراشۀ چوب.
۳. ساقه های نازک نی و جگن و گیاه های دیگر.

واژه نامه بختیاریکا

پیشال

جدول کلمات

تراشه چوب, گیاه خشک

مترادف ها

chaff (اسم)
سبوس، پوسته، کاه، پوشال، چیز کم بها یا بی اهمیت

straw (اسم)
خس، نی، بوریا، پیزر، کاه، پوشال، حصیر، پوشال بسته بندی

dunnage (اسم)
پوشال

staffing (اسم)
پوشال

sawdust (اسم)
پوشال، خاک اره، سبوسه

stubble (اسم)
پوشال، کزل، کلش، ته ریش، کاهبن، ریش زبر، موی نتراشیده

halm (اسم)
پوشال، ساقه

haulm (اسم)
پوشال، ساق، ساقه

پیشنهاد کاربران

پوشش خربزه وهندوانه که از ساقهای بدون برنج شالیزارها صیفیکاران اللخصوص خربزه کاران برایپرکردن فاصله خربزه ها در اطاق کامیون ها میریزند تا سالم به مقصدبرسد این واژه مرکب است از ترکیب دو واژه پوش و شالی ولی چون بسرعت ادامیشه هرگز شین ان مشدد خوانده نشده است
خرده چوب
پوش آل
آل = پسوند نامساز مانند چنگال، نهال

هوالعلیم
پوشال : کاه ؛ساقه گندم وبرنج و. . . .
هرچیز سبک و تو خالی ؛ پوچ آلوده. . .

بپرس