پشتیبانی
/poStibAni/
مترادف پشتیبانی: تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. حمایت.
فرهنگستان زبان و ادب
{support} [علوم نظامی] حمایت یک نیرو از نیرویی دیگر براساس خط مشی دریافتی
دانشنامه آزاد فارسی
پشتیبانی (support)
کارکردن یک برنامه (محصول) با برنامه (محصول) دیگر. مثلاً یک برنامه کاربردی می تواند فایل های انتقال یافته از یک برنامه را پشتیبانی کند.
کارکردن یک برنامه (محصول) با برنامه (محصول) دیگر. مثلاً یک برنامه کاربردی می تواند فایل های انتقال یافته از یک برنامه را پشتیبانی کند.
wikijoo: پشتیبانی
جدول کلمات
مترادف ها
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری
حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت
ستایش، طرفداری، پشتی، پشتیبانی، کندی، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه
پیشنهاد کاربران
یاالله؛ از هیچ کاری پس در نمیام.
کمکم کن و منو پشتبانی بفرما.
. . .
إعانة
ظهیر
. . .
Ya Allah
I can't get away with anything
Please be my power.
کمکم کن و منو پشتبانی بفرما.
. . .
إعانة
ظهیر
. . .
کمک
هواداری . . . . . . .
مظاهرت