94 1559 100 1 پس انداز کردنمترادف پس انداز کردن: اندوختن، ذخیره کردن، صرفه جویی کردن معنی پس انداز کردن در لغت نامه دهخدا پس انداز کردن. [ پ َ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار.پس اندازی را بخوانید. معنی پس انداز کردن به فارسی پس انداز کردن( مصدر ) ذخیره کردن صرفه جویی کردن . پس اندوز را بخوانید. معنی پس انداز کردن در فرهنگ معین پس انداز کردن ( ~. کَ دَ) (مص م .) ذخیره کردن ، صرفه جویی کردن . معنی پس انداز کردن به انگلیسی save (فعل)اندوختن ، نگاه داشتن ، پس انداز کردن ، نجارت دادن ، رهایی بخشیدن ، پس انداختن معنی کلمه پس انداز کردن به عربی پس انداز کردنانقذ ، اِدّخار پس انداز کردن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Amir > work skill ヴァヒド > all things being equal Nzi Gbn > Back and forth M. M. A. B > disappointing sevon > کمال متانت امین آریا > معلم Hosna > Soraya امین آریا > تمرین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز