99 1567 100 1 پس افکندن معنی پس افکندن در لغت نامه دهخدا پس افکندن. [ پ َ اَ ک َ دَ / دِ ] (مص مرکب ) چیزی از درآمد خود ذخیره کردن. اندوخته ساختن. ذخیره کردن. || تأخیر. بعقب انداختن. || میراث گذاشتن. (برهان قاطع). || پس افکندن کار را، مساوَفه.پس افکنده را بخوانید. معنی پس افکندن به فارسی پس افکندن( مصدر ) ۱- ذخیره کردن اندوختن . ۲- بعقب انداختن ( کاررا ) تاخیر . ۳- میراث گذاشتن . باز پس افکندنتاخیر و بعقب انداختن کاروا پس افکندنتسویف تاخیر پس انجیل را بخوانید. معنی پس افکندن در فرهنگ معین پس افکندن ( ~. اَ کَ دَ) (مص م .) پس انداز کردن ، ذخیره کردن . پس افکندن را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Amir > work skill ヴァヒド > all things being equal Nzi Gbn > Back and forth M. M. A. B > disappointing sevon > کمال متانت امین آریا > معلم Hosna > Soraya امین آریا > تمرین نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته امین آریاحمیدرضا دادگر_فریمانFarhoodمحمد حاتمی نژادپارسا میریوسفیDark Light Figureヴァヒド فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته بگسست نام کره ای طبل غازی نگون اقبال یک غازی عجل الله تعالی فرجه صحنه نبرد خاطر تیز