پردیس
/pardis/
مترادف پردیس: ارم، بهشت، جنان، جنت، خلد، فردوس، مینو، نعیم
متضاد پردیس: دوزخ
معنی انگلیسی:
فرهنگ اسم ها
معنی: بهشت، باغ، بستان، ( در قدیم ) ( در ساختمان ) فضای سبز و گل کاری شده ی اطراف ساختمان، ( = فردوس )، فردوس
برچسب ها: اسم، اسم با پ، اسم دختر، اسم فارسی، اسم طبیعت
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
باغ و بستان فردوس
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
دانشنامه عمومی
پردیس (فیلم ۱۹۲۶). پردیس ( انگلیسی: Paradise ) یک فیلم عاشقانه آمریکایی است که در سال ۱۹۲۶ منتشر شد.

wiki: پردیس (فیلم ۱۹۲۶)
پردیس (فیلم ۱۹۹۱). پردیس ( انگلیسی: Paradise ) فیلمی است که در سال ۱۹۹۱ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ملانی گریفیث، دان جانسون، الیجاه وود و تورا بیرچ اشاره کرد.
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
wiki: پردیس (فیلم ۱۹۹۱)
دانشنامه آزاد فارسی
به معنی باغ و بستان. برگرفته از «پارادئزا» در زبان مادی است. اصطلاح «فردوس» در زبان عربی، و «پارادایز» در زبان های اروپایی از همین واژه گرفته شده اند.
wikijoo: پردیس
جدول کلمات
پیشنهاد کاربران
تفسیر علمی و متافیزیکی حقیقی آیه قرآنی《ما خلقکم و لا بعثکم الا که از یک و در یک نفس واحده》با هدف کنار زدن کلیه ابهامات و اوهامات و خرافات و شاخه ها و برگ های اضافی و انبوه انباشته شده بر روی چراغ حقیقت و نور آن و نشان دادن راه و روش چگونگی بازگشت همه افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) پس از مرگ به این دنیا در مداری برتر و کمال یافته تر از قبل و بیان سرنوشت حقیقی افراد انسانی پس از مرگ.
... [مشاهده متن کامل]
خداوند متعال حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ( و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود ) در آفرینش اولیه محیط و محتوای جهان های بیشمار از ابعاد فراوان و بیکران خویش ( و نه از ظلمت و نیستی و هیولی اولی ) کلیه ی نفوس مجرد یا من های موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس مجرد یا من واحد و بیکران خویش و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی و من های افراد انسانی را همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین در سن چهل سالگی ) آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی - اوهامی تحت نام آدم ملقب به ابوالبشر. و کالبدهای موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی.
پس از مرگ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در این دنیا و در بستر امن، ساکن، پیوسطه و فرا گیر زندگی بخش خویش، بدن ها بر نمی انگیزاند بلکه من ها ی افراد انسانی ( منجمله من های نباتات و حیوانات مفید ) را بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین در نفس یا من واحد و بیکران خویش در طی حالت برزخ به کمک حواس ، غرایز، اختیار، اراده، خواست آزاد و فهم و عقل بیکران خود از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار میگرداند و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا و در بطن و بهمراه آن در مداری برتر و کمال یافته تر پیش یا قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》که با کمال احترام خدمت و حضور شیوخ والا مقام، یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد.
در مورد آفرینش افراد انسانی بصورت زوجی شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که از دیدگاه خردمندان گمنام ایرانی ( شاید قبل تولد نوآه یا نوح و هزاران سال پیش از سرودن داستان آدم و حوا توسط موسا ) هر کدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم.
درین زمینه یک نکته بسیار مهم اینست که آن ده انسان های ملکوتی یا آسمانی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین بطور سلسله وار در طول هم و پشت سر همدیگر در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین.
در همین رابطه شاید مفید و بیدار کننده باشد بدانیم که دو واژه ترکیبی اوستائی یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه هر دو به زبان قوم ماد بوده و نه به زبان قوم پارس. اولی در میدان خود و انسان شناسی به معنای؛ خود تو ده تائی، یعنی ده تائی یا ده بُعدی آفریده شده ای و دیگری در میدان ریشه یابی عشق و زندگی زمینی و دنیوی و رساندن آن به آسمان، به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی.
پایرا دئزا شاید در اصل و ریشه به شکل پای را ده زا، تلفظ و بیان میشده به معنای زایش یا آفرینش پَی ها یا پایه ها یا ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی.
ما ایرانیان واژه های پر از معنا و راز و معمائی دیگری هم داریم که با معانی اشاره شده در بالا همخوانی و هماهنگی و مطابقت دارند از قبیل دهّر ؛ جهود به شکل جوده؛ ایده به شکل ای ده مخفف 《این ۱۰》؛ ماده به شکل《ما ۱۰》 و همچنین وارث پیام آسمانی هفت سین هم می باشیم به معنای هفت سامان یا نظام گیتیائی، کیهانی یا جهانی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه بین آنهاست.
دیوار های بهشت برین ( و نه بهشت فردوس ) هیچ چیز دیگری نبوده و نمی باشند و نخواهند بود غیر محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر آفریده شده اند از جنس مکان مطلق و بیمکانی مطلق ( هر دو ابعاد خدای حقیقی و واقعی با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس ) یعنی بدون روزنه و دریچه و در و پنجره و لذا هیچ چیز و هیچ موجودی چه شهودی و چه غیبی نه میتواند از بیرون وارد آنها شود و نه از درون به بیرون آنها نفوذ پیدا کند. شاید اندازه حقیقی قطر هر کدام از جهان ها ( قطر ثابت و تغییر ناپذیر ظرف نگهدارنده محتوا ( و نه قطر متغیر محتوای در حال انبساط ) مساوی باشند با معکوس طول پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۳۵ متر یا ۱۰ بتوان ۳۲ کیلومتر.
هیچ منجم یا ستاره شناس و هیچ کیهان شناس برجسته و برنده جایزه نوبل نمیتواند امروز با یقین و اطمینان کامل به ما انسان ها بگوید که شکل یا فرم ظرف نگهدارنده محتوای این جهان ( یا هرکدام از جهان ها ) کروی است یا مکعب مربعی مثل خانه کعبه در مکّه و یا منشور شش ضلعی و هشت سطحی مانند حجره ها یا خانک های روی شان های مومی در کندوی زنبور عسل.
از دیدگاه فردی خود من شکل هندسی سوم بسیار محتمل تر است از دو شکل دیگر.
حافظا!
قصر های مجلل و با شکوه در بهشت برین با رنگ های فراوان را خدای حقیقی و واقعی مانند فقیهان بازاری به پاداش اعمال نفروخته و نمی فروشد بلکه بدون قید و شرط و یکطرفه به اختیار و خواست آزاد خویش هر کدام از آنها را پنتاگونی شکل یا پنج ویلائی و برای هرکدام از خانواده های ده عضوی هرکدام از ما انسانی به عنوان اجزای انسانی خود آفریده و اهداء نموده و هر کدام از مارا بطور همزمان در آن سرا ها آفریده.
من مَلَک نبودم بلکه انسان و سرایم بهشت برین بود و در پایان این سفر دایره وار نزولی و صعودی هم همان انسان و سرایم باز هم آن بهشت برین خواهد بود/
بابا آدم موسا و ایسا و محمّد کی و چه کاره باشد که مرا به این دیر خراب آباد دنیوی آورده بوده باشد؟
بیا تا با هم مثل فقیهان:
حدیث از حوری و مطرب و می گو ئیم و راز دهر را بی تاج تشدید بر سر ه یا هایش کمتر جوئیم/ که به قول خود کس نگشود و نگشاید به حکمت این شاه معمای بی تاج و تخت و کلاه را/
... [مشاهده متن کامل]
خداوند متعال حقیقی و واقعی یعنی اول، وسط، آخر، درون و بیرون همه چیز و همه کس یا بطور عام تر یعنی ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و یا بطور کلی یعنی محتوا و محیط هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که هیچ موجود و هیچ چیز دیگری چه شهودی و چه غیبی غیر از او نه وجود دارد و نه میتواند وجود داشته باشد ( و نه خدای لفظی، کلمه ای، واژه ای، مقوله ای، مفهومی و ایده ای با نام های گوناگون در زبان های مختلف بشری که فقط در زبان و خط و فهم و عقل ناقص و محدود انسانی از موجودیت برخوردار ست و در خارج از آنها هیچگونه مصداق و مثال بیرونی ندارد و درست به همین علت و دلیل کلیه سعی ها و کوشش های برهانی و استدلالی انسان در اثبات وجود این نوع خدا در اعصار گذشته و حال و آینده همیشه با شکست مواجه بوده و هست و خواهد بود ) در آفرینش اولیه محیط و محتوای جهان های بیشمار از ابعاد فراوان و بیکران خویش ( و نه از ظلمت و نیستی و هیولی اولی ) کلیه ی نفوس مجرد یا من های موجودات زنده نباتی و حیوانی و انسانی را از نفس مجرد یا من واحد و بیکران خویش و هرکدام را بصورت زوجی در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی و من های افراد انسانی را همسن و در یک سن معتدل ملکوتی یا آسمانی ( به احتمال قریب به یقین در سن چهل سالگی ) آفریده و به هرکدام عشق و زندگی جاودانه اهداء نموده و نه از نفس یک موجود خیالی - اوهامی تحت نام آدم ملقب به ابوالبشر. و کالبدهای موجودات زنده و غیر زنده را از ذرات چهار بعدی زمانمکان نسبی و ذرات چهار بعدی بیزمانی بیمکانی نسبی ( هردو ابعاد خود وی ) بر رویهم با ماهیت های معکوس و کمیت های مساوی در ابعاد پلانک تحت عنوان نوسانگر های بنیادی هشت بعدی آفریده و هرکدام را در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی.
پس از مرگ جسم، کالبد، تن و یا بدن تثلیثی مادی - روانی - روحی افراد انسانی ( منجمله نباتی و حیوانی ) در این دنیا و در بستر امن، ساکن، پیوسطه و فرا گیر زندگی بخش خویش، بدن ها بر نمی انگیزاند بلکه من ها ی افراد انسانی ( منجمله من های نباتات و حیوانات مفید ) را بموازات خواب سنگین، ژرف و شیرین در نفس یا من واحد و بیکران خویش در طی حالت برزخ به کمک حواس ، غرایز، اختیار، اراده، خواست آزاد و فهم و عقل بیکران خود از مشاهده و تجربه عشق و زندگی رویائی بهمراه توانائی و دانائی و هنرمندی و هوشمندی و دانش کامل با کمیت و کیفیت بهشت برین برخوردار میگرداند و آنهم بطور مطلق مستقل از کلیه پندارها و گفتار ها و رفتار ها یا اعمال نیک و بد دنیوی و بدون کوچکترین تبعیض و استثنائی بین افراد انسانی تا لحظه بسته شدن مجدد نطفه در رحم مادر و بیداری و تولد دوباره ( همیشه حدود نُه ماه بعد ) در همین دنیا و در بطن و بهمراه آن در مداری برتر و کمال یافته تر پیش یا قبل و نه تا وقت رسیدن به معاد و برپائی قیامت کبری و فصل برداشت محصول در آخرت بر اساس تصویر آسمانی - وحیانی - قرآنی در قالب سه کلمه به شکل《دنیا - برزخ - آخرت》که با کمال احترام خدمت و حضور شیوخ والا مقام، یک راه بسیار کوتاه و میان بُر بیش نبوده و نمی باشد.
در مورد آفرینش افراد انسانی بصورت زوجی شاید مفید و ثمر بخش و راه گشا باشد بدانیم که از دیدگاه خردمندان گمنام ایرانی ( شاید قبل تولد نوآه یا نوح و هزاران سال پیش از سرودن داستان آدم و حوا توسط موسا ) هر کدام از ما افراد انسانی در آفرینش اولیه یا مبدئی همین واقعیت و طبیعت در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، اعتدال و نظم و هماهنگی با کمیت و کیفیت بهشت برین به شکل خانواده های ده عضوی مشتمل بر پنج مرد و پنج زن خودی یا بصورت پنج زوج مشتمل بر ده نیمزوج آسمانی و هرکدام در نهایت کمال ایده آل خوبی و زیبایی، توانائی، دانائی، هنرمندی، هوشمندی و دانش کامل آفریده شده و از عشق و زندگی جاودانه برخوردار گردیده ایم.
درین زمینه یک نکته بسیار مهم اینست که آن ده انسان های ملکوتی یا آسمانی در طی این سفر بسیار طولانی و دایره وار دنیوی، مقطعی، نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو بهشت برین بطور سلسله وار در طول هم و پشت سر همدیگر در ۱۰ عالم یا دنیا زیر سقف ۱۰ آسمان و روی ۱۰ کره زمین به ظهور و پیدایش و کثرت نمی رسند بلکه در ۷ عالم یا دنیا زیر سقف ۷ آسمان و روی ۷ کره زمین.
در همین رابطه شاید مفید و بیدار کننده باشد بدانیم که دو واژه ترکیبی اوستائی یکی خویدوده و دیگری آژی ده اکه هر دو به زبان قوم ماد بوده و نه به زبان قوم پارس. اولی در میدان خود و انسان شناسی به معنای؛ خود تو ده تائی، یعنی ده تائی یا ده بُعدی آفریده شده ای و دیگری در میدان ریشه یابی عشق و زندگی زمینی و دنیوی و رساندن آن به آسمان، به معنای زندگانی های دهگانه آسمانی.
پایرا دئزا شاید در اصل و ریشه به شکل پای را ده زا، تلفظ و بیان میشده به معنای زایش یا آفرینش پَی ها یا پایه ها یا ابعاد دهگانه نفسانی هرکدام از افراد انسانی.
ما ایرانیان واژه های پر از معنا و راز و معمائی دیگری هم داریم که با معانی اشاره شده در بالا همخوانی و هماهنگی و مطابقت دارند از قبیل دهّر ؛ جهود به شکل جوده؛ ایده به شکل ای ده مخفف 《این ۱۰》؛ ماده به شکل《ما ۱۰》 و همچنین وارث پیام آسمانی هفت سین هم می باشیم به معنای هفت سامان یا نظام گیتیائی، کیهانی یا جهانی در قالب هفت عالم یا دنیا به شکل آسمان ها و زمین های هفتگانه و هر آنچه بین آنهاست.
دیوار های بهشت برین ( و نه بهشت فردوس ) هیچ چیز دیگری نبوده و نمی باشند و نخواهند بود غیر محیط هرکدام از گیتی ها، کیهان ها و یا جهان های متناهی، مساوی، موازی و بیشمار که بطور مطلق مسدود و نفوذ ناپذیر آفریده شده اند از جنس مکان مطلق و بیمکانی مطلق ( هر دو ابعاد خدای حقیقی و واقعی با کمیت های مساوی و ماهیت های معکوس ) یعنی بدون روزنه و دریچه و در و پنجره و لذا هیچ چیز و هیچ موجودی چه شهودی و چه غیبی نه میتواند از بیرون وارد آنها شود و نه از درون به بیرون آنها نفوذ پیدا کند. شاید اندازه حقیقی قطر هر کدام از جهان ها ( قطر ثابت و تغییر ناپذیر ظرف نگهدارنده محتوا ( و نه قطر متغیر محتوای در حال انبساط ) مساوی باشند با معکوس طول پلانک در علم فیزیک یعنی ۱۰ بتوان ۳۵ متر یا ۱۰ بتوان ۳۲ کیلومتر.
هیچ منجم یا ستاره شناس و هیچ کیهان شناس برجسته و برنده جایزه نوبل نمیتواند امروز با یقین و اطمینان کامل به ما انسان ها بگوید که شکل یا فرم ظرف نگهدارنده محتوای این جهان ( یا هرکدام از جهان ها ) کروی است یا مکعب مربعی مثل خانه کعبه در مکّه و یا منشور شش ضلعی و هشت سطحی مانند حجره ها یا خانک های روی شان های مومی در کندوی زنبور عسل.
از دیدگاه فردی خود من شکل هندسی سوم بسیار محتمل تر است از دو شکل دیگر.
حافظا!
قصر های مجلل و با شکوه در بهشت برین با رنگ های فراوان را خدای حقیقی و واقعی مانند فقیهان بازاری به پاداش اعمال نفروخته و نمی فروشد بلکه بدون قید و شرط و یکطرفه به اختیار و خواست آزاد خویش هر کدام از آنها را پنتاگونی شکل یا پنج ویلائی و برای هرکدام از خانواده های ده عضوی هرکدام از ما انسانی به عنوان اجزای انسانی خود آفریده و اهداء نموده و هر کدام از مارا بطور همزمان در آن سرا ها آفریده.
من مَلَک نبودم بلکه انسان و سرایم بهشت برین بود و در پایان این سفر دایره وار نزولی و صعودی هم همان انسان و سرایم باز هم آن بهشت برین خواهد بود/
بابا آدم موسا و ایسا و محمّد کی و چه کاره باشد که مرا به این دیر خراب آباد دنیوی آورده بوده باشد؟
بیا تا با هم مثل فقیهان:
حدیث از حوری و مطرب و می گو ئیم و راز دهر را بی تاج تشدید بر سر ه یا هایش کمتر جوئیم/ که به قول خود کس نگشود و نگشاید به حکمت این شاه معمای بی تاج و تخت و کلاه را/
«پردیس» ( انگلیسی: Paradise ) فیلمی در ژانر رمانتیک و درام است که در سال ۱۹۸۲ منتشر شد. از بازیگران آن می توان به ویلی آمس، فوبه کیتس، و یوسف شیلواخ اشاره کرد.


ارم
پَردیس در زبان فارسی نامی بوده برای باغ هایی بزرگ و جنگل مانند در زمان مادها، هخامنشیان، ساسانیان یا اشکانیان که در آنها جانوران گوناگونی آزادانه زندگی می کردند.
واژه پردیس از زبان های ایرانی به انگلیسی و فرانسه نیز به صورت ( به انگلیسی: Paradise ) ( به فرانسوی: Paradis ) وارد شده است و معرب آن به صورت فردیس و فردوس و در بعضی زبانهای اروپایی به صورت پارادایس درآمده، بیشتر به عنوان بهشت شناخته می شود و به کار می رود. معنی دیگر این کلمه: در دانشگاه ها پردیس به معنی منطقهٔ دانشگاه به معنی منطقه ای که دارای قوانین مجزا از شهر باشد.
... [مشاهده متن کامل]
واژه ایست برگرفته از زبان مادی ( پارا+دَئِزا ) بمعنی باغ و بستان و در واقع جاییست که اطرافش دیوار باشد ( پارا به معنی فرا و دَئِزا به معنی دیوار است ) . پالیز فارسی و فردوسی از همین واژه می باشد. کزنفون گوید: «در هر جا، که شاه ( هخامنشی ) اقامت کند وبه هرجا که رود، همیشه مراقب است، در همه جا باغهایی باشد پر از چیزهای زیبا، که زمین می دهد. این باغ ها را پردیس می نامند. اگر هوا مانع نباشد، شاه بیش تر اوقات خود را در اینگونه باغها بسر می برد. » اردشیر دوم در کتیبه ای در شوش این جمله را نگاشته است: «اردشیرشاه گوید: به بزرگی اهورمزدا این کاخ پردیس زندگانی را من ساختم. اهورمزدا و میترا مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که کرده ام نگاهدارند».
واژهٔ یونانی Paradeisos از واژهٔ مادی Paridaiza وام گرفته شده است. فارسی باستان آن Paridaida، اوستایی Paridaeza و ایلامی Partetas. این واژه در زبان اکدی به شکل Pardesu و در زبان عبری به شکل Pardes تغییر یافته است.
همچنین در افسانه های قدیمی نقل شده زیباروی ترین دختر ایران زمین به این نام خوانده می شده و عشق وی با یکی از پادشاهان سلسلهٔ اشکانیان زبانزد خاص و عام بوده است.
• پردیس در وب گاه آفتاب

واژه پردیس از زبان های ایرانی به انگلیسی و فرانسه نیز به صورت ( به انگلیسی: Paradise ) ( به فرانسوی: Paradis ) وارد شده است و معرب آن به صورت فردیس و فردوس و در بعضی زبانهای اروپایی به صورت پارادایس درآمده، بیشتر به عنوان بهشت شناخته می شود و به کار می رود. معنی دیگر این کلمه: در دانشگاه ها پردیس به معنی منطقهٔ دانشگاه به معنی منطقه ای که دارای قوانین مجزا از شهر باشد.
... [مشاهده متن کامل]
واژه ایست برگرفته از زبان مادی ( پارا+دَئِزا ) بمعنی باغ و بستان و در واقع جاییست که اطرافش دیوار باشد ( پارا به معنی فرا و دَئِزا به معنی دیوار است ) . پالیز فارسی و فردوسی از همین واژه می باشد. کزنفون گوید: «در هر جا، که شاه ( هخامنشی ) اقامت کند وبه هرجا که رود، همیشه مراقب است، در همه جا باغهایی باشد پر از چیزهای زیبا، که زمین می دهد. این باغ ها را پردیس می نامند. اگر هوا مانع نباشد، شاه بیش تر اوقات خود را در اینگونه باغها بسر می برد. » اردشیر دوم در کتیبه ای در شوش این جمله را نگاشته است: «اردشیرشاه گوید: به بزرگی اهورمزدا این کاخ پردیس زندگانی را من ساختم. اهورمزدا و میترا مرا از هر بدی بپایند و آنچه را که کرده ام نگاهدارند».
واژهٔ یونانی Paradeisos از واژهٔ مادی Paridaiza وام گرفته شده است. فارسی باستان آن Paridaida، اوستایی Paridaeza و ایلامی Partetas. این واژه در زبان اکدی به شکل Pardesu و در زبان عبری به شکل Pardes تغییر یافته است.
همچنین در افسانه های قدیمی نقل شده زیباروی ترین دختر ایران زمین به این نام خوانده می شده و عشق وی با یکی از پادشاهان سلسلهٔ اشکانیان زبانزد خاص و عام بوده است.
• پردیس در وب گاه آفتاب

پردیس در سنسکریت: پره دیص pradiś نام جایی در آسمان که از آن جا هر چیزی را می توان دید؛ در اوستایی پره دیس paradis یعنی جایی که هر چیزی در آن جا هست؛ و در سغدی: پرذِس parżes با همان معنی اوستایی می باشد.
پردیس دانشگاهی ( به انگلیسی: Campus ) به زمین یا محوطه ای گفته می شود که ساختمان های مجزای دانشگاه یا کالج ( دانشکدگان ) در آن قرار دارد و معمولاً دارای فضاهایی برای کلاس های درس، کتابخانه، تالار سخنرانی، کتاب فروشی، مرکز دانشجویی، غذاخوری، خوابگاه و پارکینگ است.
بستان
پر ( پریدن ) ، پار ، پارا و بالا همگی به یک چیز اشاره دارند دور شدن از زمین پست و نزدیک شدن به آسمان؛ در گذشته های دور این گونه تصور می شد که ارواح پاک مردگان از زمین به بستانی در آسمان می روند و از مسیری
... [مشاهده متن کامل]
... [مشاهده متن کامل]
می گذرند که امروزه ما آن را به " راه شیری " می شناسیم. پایان این راه، پردیس ، سرزمین موعود بهشتیان است.
پردیس واژیست ایرانی از اوستایی. فردیس، فردوس، پارادایز ( انگلیسی ) از همین واژه اند.
پیوند ریشه یابی را گذاشتم.
پیوند ریشه یابی را گذاشتم.
اسم بزرگترین و سرسبزترین باغ داخل بهشت هست
پردیس به معنای بهشت
اسمی که به زبان های فارسی انگلیسی و عربی یه معنا میده و خاصه
اسمی که به زبان های فارسی انگلیسی و عربی یه معنا میده و خاصه
بهشت و جنگل
معنی اسم پردیس به واژه ی "باغ بهشت "و یا "فردوس"است.
پردیس به چم ( بوستان، باغ )
در اوستایی واژه ( پردیس ) به دیسه ( PAIRIDAEZA ) و در سانسکریت به دیسه ( PARI DEHMI ) بوده است.
واژگان ( پالیز، فالیز، جالیز ) با واژه ( پردیس ) همریشه هستند. ( دگرگونی آوایی ( د ) / ( ل ) در زبان ایرانیِ خاوریِ بلخی رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی بزرگ:
پراکنده شد در جهان آگهی
که گم شد ز پالیز سرو سهی
فردوسی بزرگ:
پر از نرگس و سیب و نار و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی.
در اوستایی واژه ( پردیس ) به دیسه ( PAIRIDAEZA ) و در سانسکریت به دیسه ( PARI DEHMI ) بوده است.
واژگان ( پالیز، فالیز، جالیز ) با واژه ( پردیس ) همریشه هستند. ( دگرگونی آوایی ( د ) / ( ل ) در زبان ایرانیِ خاوریِ بلخی رواگمند ( =رایج ) بوده است. )
... [مشاهده متن کامل]
فردوسی بزرگ:
پراکنده شد در جهان آگهی
که گم شد ز پالیز سرو سهی
فردوسی بزرگ:
پر از نرگس و سیب و نار و بهی
چو پالیز گردد ز مردم تهی.
خیلی خوبه معنی اسم پردیس باغ بهشت من این اسم و دارم و پیشنهاد میکنم که این اسمو انتخاب کنید
پردیس یک واژه جعلی ست! چنین واژه ای توی زبان فارسی به هیچ وجه وجود نداشته ، جدیدا به وجود آمده.
اگر قدیمی است، چرا در آثار هیچکدام از شاعران بزرگ نیامده؟؟؟
اگر قدیمی است، چرا در آثار هیچکدام از شاعران بزرگ نیامده؟؟؟
واژه ی " پردیس" همان واژه ی " فردوس " فارسی می باشد که پس از سیر در زبان های غیر ایرانی با تغییر لهجه و معنی دوباره به زبان فارسی بازگشته است .
باغ و بهشت
چه واژه ای نزدیک به پاردئزا یا دئزا الان کاربرد داره . که معنی مث دیوار داشته باشه
نوشته از مادی گرفته شده ؟
مگر ماد زبانی از انها مانده ؟ به قاطر گفتند پدرت کیست گفت مادیان
مگر ماد زبانی از انها مانده ؟ به قاطر گفتند پدرت کیست گفت مادیان
پردیس یعنی بهشت و باغ
اونی که گفته ما برای تقلید از انگلیسی ها می گیم پردیس اول یه جستجو بکنن و پس از اون دهان همایونی شون رو باز کنن پردیس از پارسی باستان به یونانی و از اون جا به انگلیسی رفته
من اسمم پردیس . از این بابت خیلی خوش حالم فقط نمیدونم چرا پردیس در فهرست اسم های اصیل ایرانی وجود نداره . از این که این همه هم اسم من توی این کشور وجود داره خوش حالم . . . .
پردیس اسم بسیار زیبا وقشنگی هست. واسم خودم بهزاد پردیس
پردیس در اردو به معنای خارج از کشور
و پردیسی در هندی به معنای خارجی است.
pardesi
( اما به معنی شخصی که از منطقه دیگری از کشور خودتون امده است نه خارجی ای از کشوری دیگر )
و پردیسی در هندی به معنای خارجی است.
( اما به معنی شخصی که از منطقه دیگری از کشور خودتون امده است نه خارجی ای از کشوری دیگر )
پردیس، فردوس، باغچه، بهشت
جنان، بهشت
بهشت جنت مکان نیکو کاران در دنیای آخرت
مکانی تو بهشت است که گذاشتن پردیس
پردیس*بهشت* خیلی جالب این لغت توی سری مانگا و انیمه اتک آن تایتان هم اومده به معنی سرزمین مادری تایتان ها و گفته شده جایی ک شاه هخامنش که احتمالا کوروش در اون قدم میزده هرجای از این دنیا تاریخمون زبان زد جهانه غیر از خودمون. .
پردیس به معنی بهشت است
بهشت. ریشه اش به معنای فردوس ( درهای بهشت برین ) ایت که دوبار اسم فردوس در قران امده: )
باغ بهشت
بهشتی زیبا
باغی سرشار از امید وزندگی با، رودهای نقره ای ودرختانی سرسبز
باغی بزرگ سرشار ازچشمه های، نقره ای ودرختانی سرسبز، وامید برای زندگی
پردیس یعنی:بهشت. من قبلا شنیدم یکی از درهای بهشتم میشع. باغ
پردیس یعنی بهشت
بهشت
اسم پردیس به معنی باغ و بستان، بهشت هست من خودم اسمم پردیس هست و این اسم رو خیلی دوست دارم و پیشنههد میکنم این اسم رو با این اسم ها وصل کنید ( فردوس - فردیس - سردیس . . .
باغ بهشت
مکانی سرسبز
بهشت_باغ_
باغ ، بهشت ، سرسبزی
به معنای بهشت
کالج
مدرسه
همایند
مدرسه
همایند
معنی ان در زبان انگلیسی یک حس خوب است به مانند حسی که در یک هوای سرد اتشی گرم داشته باشی
بهشت_باغ
در دانشگاه ها پردیس به معنی منطقه ی دانشگاه به معنی منطقه ای که دارای قوانین مجزا از شهر باشد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٩)