پایکوبی

/pAykubi/

مترادف پایکوبی: ترقص، دست افشانی، رقاصی، رقص، وشت

لغت نامه دهخدا

پایکوبی. ( حامص مرکب ) رقص. ( زمخشری ). زفن. بازیگری.

فرهنگ فارسی

پاکوفتن
پاکوبی

فرهنگ معین

(حامص . ) = پاکوبی : ۱ - عمل کوفتن پای بر چیزی . ۲ - (کن . ) رقص .

فرهنگ عمید

= پاکوبان

واژه نامه بختیاریکا

دار سُم

مترادف ها

stomp (اسم)
پایکوبی

پیشنهاد کاربران

dancing and stomping
پا زدن
رقاصی کردن
شادی کردن

رقصان
جشن

بپرس