95 1532 100 1 ولوغ معنی ولوغ در لغت نامه دهخدا ولوغ. [ وُ ] (ع مص ) ولغ [وَ / وُ ]. وَلَغان. آب خوردن سگ به اطراف زبان ازظرف یا درکردن زبان خود را در آن و جنبانیدن. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ولغ و ولغان شود.ولوف را بخوانید. معنی ولوغ به فارسی ولوغولغ ولغان آب خوردن سگ باطراف زبان از ظرف یا در کردن زبان خود را در آن و جنبانیدن . ولوله را بخوانید. معنی ولوغ در فرهنگ فارسی عمید ولوغزبان زدن سگ به ظرف، خوردن یا لیسیدن سگ چیزی را که در ظرف است. ولوغ را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها English User > Being that حانیه > هیراد بهادر اسلامی > go ahead فاطمه خرم زاده > فریب دادن علی دوستی نوگورانی > متداول علی دوستی نوگورانی > کارگردان چمدان علی دوستی نوگورانی > شبه جزیرهای در آمریکا علی دوستی نوگورانی > بچه زیبا و بانمک نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته Farhoodمحمدرضا ایوبی صانعA.C.Eرهگذرسحر نجات پورdi darkestarعلی باقریEnglish User فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته army گریسته اند تفکر امیز پرفروغ شگفت انگیز تحسین آمیز well done cruise