الهی به فریاد جانم رسی
در آن دم که باشد دم واپسی.
نزاری قهستانی ( از دستورنامه چ روسیه ص 74 ).
واپسی. [ پ َ ] ( حامص مرکب ) عقب ماندگی :
قافله شد، واپسی ما ببین
ای کس ما، بی کسی ما ببین.
نظامی.
شانی از فرهاد ومجنون واپسی دون همتی است در قطار بختیان عشق پیشاهنگ باش.
شانی.
|| به مجاز، ادبار : واپسی است گر فلک با تو بمهر رو کند
ورت دهد فزونیی آنهمه نیز اندکیست.
ادیب نیشابوری ( امثال و حکم ج 4 ).