وارث
ارث برنده، میراث برکسی که ازدیگری به ارث ببرد
( اسم ) ۱ - آنکه از متوفی پول و مال و ملک و مستقل ارث برد میراث خوار مرده ریگ بر . ۲ - کسی که درجه ای مادی یا معنوی را از دیگری بارث برد: (( بفرمان امام حق و فرزند رسول مصطفی و وارث مقام جد خویش ... )) جمع ( عربی ) وارثین وراث ورثه . ۳ - باقی پس از فنائ خلق ( اقربی الموارد ) و آن یکی از صفات خدای تعالی است . یا بی وارث . ( صفت ) آنکه خویشاوندی ندارد که پس از مرگش ازوی ارث برد . یا وارث تاج رنگین . شاهزاده ولیعهد .
شیخ محمد وارث الله آبادی که مرید خلیفه قطب الدین مصیب الله آبادی و همراه پیر خود بسال ۱۱٠۶ بحج رفت و پس از بازگشت در وطن خود گوشه نشین شد و در همانجا در گذشت .
دهی از دهستان خان اندبیل بخش مرکزی شهرستان هرو آباد که در ۱۴ هزار گزی جنوب غربی هرو آباد و ۷ هزار گزی راه هرو آباد به میانه واقع شده است .
از ائمه اباضیه در عمان بود . وی نخستین کسی بود از بنی خروص که بامامت رسید .
( مصدر ) ارث برنده شدن میراث یافتن مرده ریگ یافتن .
بی وارث . بدون وارث . کسی که وارثی ندارد .
آنکه ارث بر ندارد ٠ یا کسیکه اولاد نداشته باشد تا میراث وی را برند ٠
[ گویش مازنی ] /sang vaares/ از توابع دهستان کلارستاق چالوس