هیچگاه

/hiCgAh/

مترادف هیچگاه: ابداً، اصلا، هرگز، هیچوقت

متضاد هیچگاه: همواره، همیشه

معنی انگلیسی:
never

لغت نامه دهخدا

هیچ گاه. ( ق مرکب ) هیچ وقت. هرگز :
گر کند هیچ گاه قصد گریز
خیز ناگه به گوشش اندر میز.
خسروی.

فرهنگ فارسی

هیچوقت هرگز .

فرهنگ معین

(ق مر. ) هیچ وقت ، هرگز.

فرهنگ عمید

۱. هیچ وقت.
۲. هرگز.

مترادف ها

never (قید)
هیچ، ابدا، حاشا، هرگز، هیچگاه، هیچ وقت

فارسی به عربی

ابدا

پیشنهاد کاربران

یک قلم. [ ی َ / ی ِ ق َ ل َ ] ( ص مرکب، ق مرکب ) نوشته هایی که به یک قلم و به یک شیوه نوشته شده باشد. ( ناظم الاطباء ) . || کنایه از تمام و مجموع. ( از آنندراج ) . همه. بالکل. ( غیاث ) . همگی. جملگی. تماماً. ( ناظم الاطباء ) :
...
[مشاهده متن کامل]

بس که فکرم یک قلم گردید صرف نوخطان
نامه ٔعصیان من چون مشق طفلان شد سیاه.
محمد سعید اشرف ( از آنندراج ) .
عالم به یک قلم شده در چشم من سیاه
تا زیر مشق خط شده روی چو ماه تو.
ملامفید بلخی ( از آنندراج ) .
خطش گرفته صفحه ٔ رو را به یک قلم
یارب کسی مباد به روز سیاه من.
ملامفید بلخی ( از آنندراج ) .
الهی پرتو از نور یقین ده شمع جانم را
بشوی از حرف باطل یک قلم لوح بیانم را.
مخلص کاشی ( از آنندراج ) .
|| یک جا. یک بار. یک باره. در میان بازاریان مصطلح است ، گویند: فلانی یک قلم صدهزار تومان جنس خرید.
یک قلمه. [ ی َ / ی ِ ق َ ل َ م َ / م ِ ] ( ص نسبی، اِ مرکب ) کل. تمام. مجموع. همه. ( یادداشت مؤلف ) : قاضی از عالم رفته مولانا ضیاءالدین قاضی یک قلمه ٔ کرمان شده. ( مزارات کرمان ص 22 ) . و رجوع به یک قلم شود.

هیچ زمان ، هیچ وقت
هیچ گاه : هیچگاه
گاه ، پسوند زمان ساز و مکان ساز است ، که در اینجا زمان ساز است
مانند :
سحرگاه - زمان ساز
چراگاه - مکان ساز

بپرس