هوشمندی

/huSmandi/

مترادف هوشمندی: ادراک، بخردی، خردمندی، دها، ذکاوت، زیرکی، فراست، فقاهت، هوشیاری

متضاد هوشمندی: بی خردی، نابخردی

معنی انگلیسی:
genius, intellect, intelligence

لغت نامه دهخدا

هوشمندی. [ م َ ] ( حامص مرکب ) حالت و چگونگی هوشمند. ذکاء. ذکاوت. فطانت :
جوانان ورا پاسخ آراستند
دل هوشمندی بپیراستند.
فردوسی.
بالای سرش ز هوشمندی
میتافت ستاره بلندی.
سعدی.

فرهنگ فارسی

۱ - باهوش بودن : بالای سرش ز هوشمندی می تافت ستار. بلندی . ۲- عاقلی بخردی .

فرهنگ عمید

زیرکی، زرنگی، دارای هوش بودن.

مترادف ها

sagacity (اسم)
فراست، زیرکی، ذکاوت، هوش، ژرفی، دانایی، هوشمندی

پیشنهاد کاربران

هوشلو آدام
درایت
ذکاوت . .
 هوشمندی؛ داشتن درایت و توانایی در به کار گیری قابلیت ها

ذکا

بپرس