hold (فعل)
چسبیدن ، باز داشتن ، گرفتن ، نگاه داشتن ، منعقد کردن ، تصرف کردن ، نگه داشتن ، در دست داشتن ، جا گرفتن
prop (فعل)
پشتیبانی کردن ، نگه داشتن ، حائل کردن یا شدن
maintain (فعل)
حمایت کردن از ، ادامه دادن ، نگه داری کردن ، حفظ کردن ، نگه داشتن ، برقرار داشتن ، ابقا کردن ، مدعی بودن
sustain (فعل)
تقویت کردن ، حمایت کردن از ، تحمل کردن ، متحمل شدن ، نگه داشتن
restrain (فعل)
جلوگیری کردن از ، مهار کردن ، نگه داشتن
retain (فعل)
نگاه داشتن ، حفظ کردن ، نگه داشتن ، ابقا کردن ، از دست ندادن
preserve (فعل)
نگاه داشتن ، حفظ کردن ، نگه داشتن ، باقی نگهداشتن
impound (فعل)
توقیف کردن ، نگه داشتن
imprison (فعل)
نگه داشتن ، بزندان افکندن