نگاری
۱ - ( صفت ) منسوب به نگار . ۲ - ( اسم ) قسمتی از سیرابی گوسفند که روی آن نقش و نگارهای مسدس شکل است و بهمین سبب آنرا نگاری نامند . توضیح اصولا معده گوسفند بچند قسمت تقسیم میشود : سیرابی نگاری شیردان هزارلا. ۳ - یکی از وسایل کشیدن
شیره تریاک است بدین طریق که شیره را بدان چسبانند و با چراغ کشند . آلت مذکور دارای چوبی دراز حقه ای آهنین وشبیه سر آب پاش بنام
چلم است
[hydrography] [حمل ونقل دریایی] مطالعۀ اقیانوس و دریا برای عمق سنجی و تهیۀ نقشۀ سواحل و مسیرهای دریایی و جمع آوری داده های مورد نیاز ناوبری
[foresight] [آینده پژوهی و آینده نگری] فرایندی نظام مند و مشارکتی که در آن استنباط های مختلف را دربارۀ آینده گرد می آورند و از آن طریق چشم اندازی میان مدت یا بلندمدت را با هدف اتخاذ تصمیم های روزآمد و مهیا کردن اقدام های مشترک پی می ریزند
[terminography] [زبان شناسی] فعالیتی شامل طراحی و تدوین و کاربرد و ارزیابی فرهنگ های اصطلاح شناختی
[information mapping, infomapping] [علوم کتابداری و اطلاع رسانی] فن تحلیل و ساماندهی و ارائۀ اطلاعات در یک سازمان به گونه ای که محتوای آن بتواند آسان تر و سریع تر در اختیار مدیران و کارکنان قرار گیرد
[climatography] [علوم جَوّ] توصیف کامل و کمّی اقلیم، به ویژه با توجه به جدول ها و نقشه هایی که مقادیر خاص عناصر اقلیمی را در یک ایستگاه یا پهنه نشان می دهد
[electrocochleography, ECochG, ECoG, cochleography] [شنوایی شناسی] آزمونی برای بررسی عملکرد حلزون و عصب هشتم جمجمه ای با ثبت پتانسیل های برانگیختۀ شنوایی حاصل از آنها
متـ . حلزون نگاری
...