ننه من غریبم دراوردن یا راه انداختن

اصطلاحات و ضرب المثل ها

( ننه من غریبم درآوردن یا راه انداختن ) معنی اصطلاح -> ننه من غریبم درآوردن / راه انداختن
برای جلب ترحم کسی گریه وزاری / آه وناله ی بسیار کردن
مثال:
همچین تنها به قاضی نرو، تا اون خدابیامرز زنده بود، به خونش تشنه بودی، حالا یهو عزیز شد؟... خوب، کمتر ننه من غریبم دربیار.
( زنده به گور – صادق هدایت )

معروف بود که حتی از شیخ علی دست فروش چیزدارتر است ! منتها خودش را به ننه من غریبم می زد و گاهی اوقات قرض می کرد. برای آنکه کسی جرأت نکند از او قرض بخواهد.

( چهره خانه – احسان طبری )

پیشنهاد کاربران

بپرس