sight (اسم)
بینایی ، نظر ، هدف ، منظر ، دیدگاه ، جلوه ، قیافه ، چشم ، دید ، بینش ، منظره ، تماشا ، باصره ، قدرت دید ، الت نشانه روی
verdict (اسم)
قضاوت ، نظر ، حکم ، رای ، فتوی ، رای هیئت منصفه
view (اسم)
قضاوت ، نظر ، نما ، عقیده ، دید ، چشم انداز ، منظره ، نظریه
advice (اسم)
خبر ، اگاهی ، نصیحت ، مشورت ، اندرز ، نظر ، پند ، رایزنی ، مصلحت ، صوابدید ، اطلاع
regard (اسم)
توجه ، نظر ، سلام ، مراعات ، بابت ، ملاحظه ، درود ، احترام ، نگاه ، رعایت ، باره
opinion (اسم)
نظر ، گمان ، اندیشه ، رای ، اعتقاد ، عقیده ، فکر ، نظریه ، پندار
look (اسم)
نظر ، ظاهر ، قیافه ، نگاه
viewpoint (اسم)
نظر ، دیدگاه ، عقیده ، دید ، لحاظ ، نظریه ، نقطه نظر
thought (اسم)
نظر ، گمان ، قصد ، اندیشه ، خیال ، استدلال ، عقیده ، تفکر ، فکر ، خاطر ، خاطره ، پندار ، سگال ، چیز فکری
slant (اسم)
کج ، نظر ، سطح اریب ، کجی ، شیب ، سرازیری ، سراشیبی ، نگاه کج ، خط کج
discretion (اسم)
نظر ، رای ، احتیاط ، بصیرت ، صلاحدید ، حزم
observation (اسم)
نظر ، مراقبت ، ملاحظه ، رعایت ، مشاهده ، تماشا ، رصد کردن ، قوه مشاهده
gander (اسم)
نظر ، مرد متاهل ، نگاه ، غاز نر ، ادم نادان
esteem (اسم)
نظر ، شهرت ، اعتبار ، قدر ، عزت ، قرب ، رعایت ارزش
ken (اسم)
نظر ، بصیرت ، بینش
waff (اسم)
نظر