نصل
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
ستاره از قدر چهارم در نوک صورت سهم ٠
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. تیغۀ کارد یا شمشیر.
پیشنهاد کاربران
وَلَیلٍ کَأَنَّ الصُبحَ فی أُخرَیاتِهِ
حُشاشَةُ نَصلٍ ضَمَّ إِفرِندَهُ غِمدُ
بحتری
حُشاشَةُ نَصلٍ ضَمَّ إِفرِندَهُ غِمدُ
بحتری