96 1617 100 1 مولا/mowlA/مترادف مولا: آقا، ارباب، خواجه، سرور، صاحب، ولی، دوستدار، بندهمتضاد مولا: عبد معنی مولا در لغت نامه دهخدا مولا. [ م َ ] (ع ص ، اِ) مولی. سرور. مخدوم. سرپرست که مورد احترام و ستایش کس یا کسان باشد. (از یادداشت مؤلف ). صاحب و خداوندگار و مالک و خواجه : بیعت کردم به سید خود و مولای خود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 315).گویی که خدای است فرد رحمان مولاست همه خلق و اوست مولا.ناصرخسرو.پس محال آورد حال دهر قول آنکه گفت بهترستی گرنه این مولا و آن مولاستی.ناصرخسرو.بازی است رباینده زمانه که نیابدزو خلق رها هیچ نه مولا و نه مولا.ناصرخسرو.اگر شد چار مولای عزیزت بشارت می دهم بر چار چیزت.نظامی.چو مولام خوانندو صدر کبیرنمایند مردم به چشمم حقیر.سعدی (بوستان ).اجل ّ روی زمین کآسمان به خدمت اوچو بنده است کمربسته پیش مولایی.سعدی.- مولا شدن ؛ سرور شدن. آقا و بزرگ و مخدوم و پیشوا شدن :هرکه اوبیدار گردد بنده ٔ ایشان شودزآنکه چون مولای ایشان گشت خود مولا شود.ناصرخسرو. || توسعاً پدر به مناسبت ولایت و سرپرستی بر فرزندان : زنی گفت من دختر حاتمم بخواهید از این نامور حاکمم کرم کن به جای من ای محترم که مولای من بود ز اهل کرم.سعدی (بوستان ). || غلام و برده. (ناظم الاطباء). بنده و برده. غلام. عبد (از اضداد است ). (از یادداشت مؤلف ) : به باغی خرامید خسرو که او رابهار و بهشت است مولا و چاکر.فرخی.ز نسل آدم و حوا نماند اندر جهان شاهی که پیش تو جبین بر خاک ننهاده ست چون مولا.فرخی.زین سپس خادم تو باشم و مولایت چاکر و بنده و خاک دو کف پایت.منوچهری.هرچه اند این ملکان بنده و مولای ویندهیچ مولا به تن خود سوی مولا نشود.منوچهری.زین فزون از ملکان نیز نباشد ملکی هرکه مولای کسی باشد مولا نشود.منوچهری.گویی که خدای است فرد رحمان مولاست همه خلق و ... مولاآباد را بخوانید. معنی مولا به فارسی مولا( صفت ) آب زیر کاه و کم حرف و دانا و زیرک و رند و ناقلا و فهمیده .دهی است از دهستان فریم بخش دودانگه شهرستان ساری ٠ مولا آباددهی است از دهستان حومه بخش خاش شهرستان زاهدان ٠ تپه مولادهی از دهستان کمازان شهرستان ملایر که در سی و سه هزار گزی جنوب شهر ملایر و هیجده هزار گزی جنوب راه شوسه ملایر به اراک واقع است ٠ کوهستانی و معتدل است چم مولاده کوچکی است از بخش دهدز شهرستان اهواز که در ۲۷ هزار گزی جنوب خاوری دهدز کنار راه مالرو بادلان به بیدله واقع است و ۳٠ تن سکنه دارد . گل مولا( اسم ) عنوانی است که به درویشان دهند مولائی را بخوانید. معنی مولا در فرهنگ معین مولا (مُ) [ ع . مولی ] (اِ.) نک مولی . (ص فا.) مولنده ، درنگ کننده . (ص .) (عا.) آب زیرکاه و کم حرف و دانا و زیرک و رند و ناقلا و فهمیده . گل مولا (گُ لِ مُ) (اِمر.) عنوانی است که به درویشان دهند. معنی مولا در فرهنگ فارسی عمید مولا۱. مالک، سَرور، مهتر.۲. دوست، دوستدار.۳. بنده.۴. بندۀ آزاد شده. مولا در دانشنامه ویکی پدیا مولامختصات: ۳۶°۱۱′۳۴″ شمالی ۵۳°۲۰′۴۰″ شرقی / ۳۶٫۱۹۲۷۸°شمالی ۵۳٫۳۴۴۴۴°شرقی / 36.19278; 53.34444مولا، روستایی است از توابع بخش دودانگه شهرستان ساری در استان مازندران ایران.این روستا در دهستان فریم قرار داشته و براساس آخرین سرشماری مرکز آمار ایران که در سال ۱۳۸۵ صورت گرفته، جمعیت آن ۶۵نفر (۲۳خانوار) بوده است.مولا باغمولا باغ (به انگلیسی: Mula bagh) یک منطقهٔ مسکونی در پاکستان است که در خیبر پختونخوا واقع شده است. مولا باغ ۹۶۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.فهرست شهرهای پاکستانمولا دی باریمولا دی باری (به ایتالیایی: Mola di Bari) یک کومونه در ایتالیا است که در استان باری واقع شده است.مولا دی باری ۵۰ کیلومترمربع مساحت و ۲۵٬۹۱۹ نفر جمعیت دارد و ۵ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.شهرهای تیوات، پدراخاس د سان استبان و بومپورتو خواهرخوانده های مولا دی باری هستند.مولا سلیمانمولا سلیمان یا سیلمان یا سیلمان مراکشی (به انگلیسی: Slimane of Morocco) از ۱۷۹۲ تا ۱۸۲۲ شاه مراکش بود.سیلمان یکی از پنج فرزند محمد سوم، (محمد سوم ابن عبدالله) بود. مولا سیلمان از خاندان علویان است و این خاندان از ۱۶۳۱ میلادی در مراکش فرمانروایی می کنند.در زمان فرمانروایی سیلمان به دلیل کشمکش دیرینه با اسپانیا و پرتقال، وی هرگونه داد و ستدی را با اروپا قطع نمود. وی سیاست پدر خویش را ادامه داد و در زمان خودش رابطه ی نزدیکی با ایالات متحده داشت.مولا مورسیامولا (به اسپانیایی: Mula) یکی از شهرداری های کومارکای شرقی و در بخش خودمختار مورسیا در کشور اسپانیا قرار دارد. تا سال ۲۰۱۰ مساحت این شهرداری ۶۳۳٫۳۸ کیلومتر مربع و جمعیت آن ۱۷۰۷۶ تَن می باشد. ... فهرست مولا چنانچه، معنی واژه بالا (برگرفته از دانشنامه ویکی پدیا)، نادرست یا مخالف قوانین جمهوری اسلامی ایران است، خواهشمند است گزارش دهید تا بررسی و حذف گردد => [گزارش] مولا در جدول کلمات مولاسرور مولا و آقاسرور بسیار حمله برنده و لقب مولا علی (ع)کرار به فرمایش مولا علی (ع) | تاریخ گذشتگان | آیندگان و برنامه زندگی شما در ••• استقران دنباله معنی مولا در جدول مولا را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران حسین نیکنام شنیدم که معنی مولا/مولی به عربی بیست و سه است. در فارسی پیدا نکردم. این لغت در رابطه با غدیر خم مهم است. لطفا راهنمائی rezi مترادف مولا: آقا، ارباب، خواجه، سرور، صاحب، ولی، دوستدار، بندهمتضاد مولا: عبد معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Mamad > oicide موسی > theoretical Farnaz > head set M.sh > strangest مایرا رد > spare no pains مایرا > spare no pains Hana > rrhage سید مهدی حسینی نسب > Where is the party? نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته سارافرجپورواژگان لری( بختیاری) محمد حاتمی نژادزینب زرمسلک علی حقی بستان آبادDark Light موسیعلی باقری فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته فاک یک غازی نام کره ای رهی برگشود شن زار سهم عمده سبلان زراسوند