98 1532 100 1 مهبلی معنی مهبلی به فارسی شیاف مهبلی[pessary, vaginal suppository] [علوم دارویی] داروی جامدی که به مهبل وارد می کنند متـ . شیاف زهراهی کامش مهبلی[علوم سلامت] ← کامش زهراهی مهبود را بخوانید. معنی مهبلی به انگلیسی pertaining to vagina (صفت)مهبلیvaginal (صفت)مهبلی ، غلاف دار معنی کلمه مهبلی به عربی مهبلیمهبل مهبلی را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها مانیا > مریم حیدری > conceive سید جلال صالحی > Angioid مهدیه انورپور > مهدیه عاطفه موسوی > heedless شادی بابائی > یصدق مهدیه انورپور > Shit happens 𝓓𝓪𝓻𝓴 𝓛𝓲𝓰𝓱𝓽 > maternity نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمدرضا ایوبی صانعFarhoodرهگذرdi darkestarSuperSUA.C.Eسحر نجات پورعلی باقری فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته تفکر امیز گریسته اند cruise army مرساد حسرت آمیز تسخیر ناپذیر تحسین آمیز