منفسخ


معنی انگلیسی:
dissolved, wound up, cancelled

لغت نامه دهخدا

منفسخ. [ م ُ ف َ س ِ ] ( ع ص ) برانداخته شده از عهد و بیع و نکاح و جز آن. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). قراردادی که فک شده باشد. ( ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). فسخ شده. لغوشده. باطل شده. || فاسد و تباه. ( غیاث ). || گسیخته. ازهم بازشده. متلاشی شده. ازهم پاشیده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) : بر عصبهایی نهند که منفسخ شده باشد سود دارد. ( الابنیه چ دانشگاه ص 40 ).
- منفسخ شدن ؛ از هم پاشیدن. شکسته شدن. از هم گسیختن. ( از یادداشت مرحوم دهخدا ) : طینتم چون عهد جوانی منفسخ شد. ( منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 108 ).

فرهنگ فارسی

فسخ شده، لغوشده، برانداخته شده، ازاثرافتاده
( اسم صفت ) فسخ شده بر انداخته شده لغو شده ( عهد بیع نکاح و جز آنها )

فرهنگ معین

(مُ فَ س ) [ ع . ] (اِفا. ص . ) فسخ شده ، برانداخته شده ، لغو شده (عهد، بیع ، نکاح و جز آن ها ).

فرهنگ عمید

فسخ شده، لغوشده، برانداخته شده، از اثر افتاده.

پیشنهاد کاربران

انحلال قهری عقد
انفساخ ( منفسخ ) :
انفساخ به هم خوردن خود به خودی است که در اثر عارضه ، حالت یا وضعیتی در یکی از طرفین ایجاد میشود ( مانند : فوت ، جنون وحجر طرفین در عقود جایز یا تلف مبیع قبل از قبض .
به عبارت دیگر گاهی انفساخ قانونی است ، یعنی در قانون مواردی ذکر شده است ( پیش بینی شده است ) که اگر اتفاق بیفتاد . قرارداد خود به خود منفسخ میشود .
...
[مشاهده متن کامل]

گاهی هم انفساخ ناشی از اراده طرفین است که بعد از مدتی قرارداد خود به خود منفسخ شود .
نکته ها :
1 ) انفساخ خود به خود و بدون اعلام اراده طرفین است .
مثلاً اگر در قرارداد و معامله ای به طور مثال نویسید اگر چک شماره 165465416 برگشت بخورد ، معامله منفسخ است . این بدین معنا میباشد که اگر چک برگشت بخورد . آن معامله یا قراردا خود به خوداز بین رفته و نیاز ندارد کسی که این شرط به نفعش است به طرف مقابل خود این امر را اطلاع بدهد .
2 ) در منفسخ قرارداد خود به خود از بین میرود .
3 ) در منفسخ بودن نیاز به اطلاع طرف مقابل ندارید .

خود به خود از بین رفتن انفساخ یا منفسخ گویند در جایی است که کسی مرتکب تقصیر نشده باشد

بپرس