ممأنه

لغت نامه دهخدا

( ممأنة ) ممأنة. [ م ُ ءَ ن َ ] ( ع مص ) با اندیشه کاری کردن. ( منتهی الارب ). دراندیشیدن در کاری. ( از شرح قاموس ). اندیشیدن در کاری. ( از اقرب الموارد ).مئان. ( منتهی الارب ). مأن فی الامر ممأنة و مِئاناً؛ با اندیشه و تفکر کرد آن کار را. ( ناظم الاطباء ).
ممانه. [ م ُ مان ن َ ] ( ع مص ) تردد کردن در روایی حاجت کسی. ( از منتهی الارب ) ( از آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). تردید کردن در بجا آوردن نیاز کسی. ( از اقرب الموارد ). اندیشه کردن در کاری. ( تاج المصادر بیهقی ).

پیشنهاد کاربران