ملاب

لغت نامه دهخدا

ملاب. [ م َ ] ( معرب ، اِ ) نوعی است از بوی خوش. ( مهذب الاسماء ). فارسی معرب است و آن نوعی از بوی خوش است. ( المعرب جوالیقی ص 316 ). نوعی از بوی خوش یا آن زعفران است. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). عطری شبیه خَلوق یا زعفران. ( از اقرب الموارد ذیل «ل وب » ). هر عطر مایع، فارسی است. ( از اقرب الموارد ذیل «م ل ب » ). فارسی آن مُلاب است و آن هر عطر مایع را گویند. ( از الفاظ الفارسیة المعربة تألیف ادی شیر ).

ملاب. [ م ُ ] ( اِ ) رجوع به ماده قبل شود.

پیشنهاد کاربران