مقزع. [ م ُ ق َزْ زَ ] ( ع ص ) شتاب رو و سبک. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). سریع و خفیف از هر چیز. ( از اقرب الموارد ). || نویدرسان که جهت بشارت مجرد و از اشغال دیگر فارغ کرده باشند او را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || اسب برکنده و تنک موی پیشانی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ). اسبی که موی پیشانی وی کنده شده و تنک گردیده باشد و گویند اسبی که خلقةً تنک موی پیشانی باشد. ( از اقرب الموارد ). || مرد تنک موی پیشانی از سرشت. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). مردی که از سرشت موی پیشانی وی تنک باشد. ( ناظم الاطباء ). || مرد تنک موی سبک رفتار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). آن که بر سر وی جز چند تار موی پراکنده نباشد و باد آنها را پریشان کند. ( از اقرب الموارد ). || اسب آماده به دوانیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از ناظم الاطباء ).