somersault (اسم)
شیرجه ، معلق ، پشتک
somerset (اسم)
شیرجه ، معلق ، پشتک
loop-the-loop (اسم)
معلق
summersault (اسم)
معلق ، پشتک
suspended from service (صفت)
معلق
hovering (صفت)
معلق ، معلق در هوا
overhung (صفت)
معلق
inexplicit (صفت)
دشوار ، معلق ، غیر صریح ، بطور ضمنی ، بدون توضیح
indeterminate (صفت)
بی نتیجه ، نا معین ، سیال ، معلق ، نا مشخص ، پادر هوا
uncertain (صفت)
مردد ، دمدمی ، متغیر ، نا معلوم ، مشکوک ، معلق
vague (صفت)
مبهم ، سیال ، معلق ، غیر معلوم ، سر بسته وابهام دار ، کجیپا
indefinite (صفت)
نکره ، نا معین ، سیال ، بی حد ، معلق ، بی اندازه ، بیکران ، غیر صریح ، غیر قطعی ، غیرقابل اندازهگیری
unclear (صفت)
نامساعد ، نا پیدا ، نا معلوم ، نامفهوم ، معلق
indistinct (صفت)
تیره ، نا معلوم ، ناشمرده ، درهم ، اهسته ، معلق ، ناشنوا ، غیر روشن
hanging (صفت)
اویزان ، فروهشته ، مستحق اعدام ، معلق ، چیز اویخته شده
suspended (صفت)
اویزان ، موکول ، معلق ، موقوف ، موقوف شده