معصل

لغت نامه دهخدا

معصل. [ م ِ ص َ ] ( ع ص ) سخت گیرنده غریم را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آنکه برغریم سخت گیرد. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

معصل. [ م ُ ع َص ْ ص ِ ] ( ع ص ) هرچه وقت انداختن دوتا گردد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || تیر که پیچ پیچان رود در هوا. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ).

پیشنهاد کاربران