معاوز. [ م َ وِ ] ( ع اِ ) ج ِ مِعوَز. ( منتهی الارب ). ج ِ معوز و معوزة. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). جامه کهنه هر وقتی بدان جهت که لباس درویشان است. ( آنندراج ). و رجوع به معوز شود.