مس
مه، بزرگ، مهتر، سودن، دست مالیدن، مالیده شدن دوچیزبهم ، به معنی دیوانگی نیزمیگویند
۱ - ( مصدر ) دست مالیدن سودن : و مذهب اوزاعی آنست که اگر بدست باشد طهارت باطل سود و بغیر دست باطل نشود همچون مس فرج . ۲ - ( اسم ) دست مالی سایش . ۳ - دیوانگی .
بی باکی
[ گویش مازنی ] /mas/ فربه - مست – احساس سرمستی ناشی از سلامت کامل مزاج و روزگار خوش & مال من & غم و غصه – اندوه
[copper plating] [مهندسی مواد و متالورژی] پوشش دهی زیر لایه با مس خالص ازطریق آب کاری یا اندودکاری
[ گویش مازنی ] /mas baviyen/ برخاستن نرینگی – حالت نعوظ - سرمست شدن
[high-conductive copper, electrolytic tough-pitch copper, high-conductivity copper] [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی مس پالایش شده با درجۀ
خلوص تجاری بالا و ناخالصی کمتر از ppm 50 که درنتیجه رسانندگی آن بالاتر از صد است
پالاینده مس
تراش دادن مس . یا چرخ مس تراشی . چرخی که بوسیل. آن مس را تراش دهند: اختراع چرخ مس تراشی که باین چرخ سطح ظروف مسینه را از درون و بیرون نیک صافی و سترده میکنند.
لحیم مس
با مس مذاب لحیم کردن
دهی در شهرستان خیاو
[ گویش مازنی ] /mes dare/ نام روستایی از دراز کلای بابل & از توابع بابل کنار بابل
دهی در شهرستان نوشهر
...