مستعلم

لغت نامه دهخدا

مستعلم. [ م ُ ت َ ل ِ ] ( ع ص ) نعت فاعلی از استعلام. پرسنده از چیزی. ( منتهی الارب ). پرسنده از خبر. ( اقرب الموارد ). رجوع به استعلام شود.

فرهنگ معین

(مُ تَ لِ ) [ ع . ] (اِفا. ) طلب کنندة علم .

پیشنهاد کاربران

خدایاری جمشید
خواهان علم و دانش
طلب کننده علم

بپرس