مرعشیان، مرعشیه سلسله ملوک قوامیه یا سربداران مازندران دودمانی شیعه بود که در قرن هشتم هجری در طبرستان حکومت می کرد.
سادات حسینی مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین می رسید. مؤسس دولت مرعشیان قوام الدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بوده است. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینه ها از سربداران تأثیر پذیرفت.
قوام الدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آن که به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی، متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔ نفوذ خود درآوردند. نهضت مرعشیان به لحاظ رشد مذهب شیعه دوازده امامی در مازندران و گسترش آن به نواحی مجاور و ارتباط آن با کیاییان، سلسله حاکم بر بیه پیش و رسمی شدن تشیع دوازده امامی در زمان صفویان اهمیت دارد.
مرعشیان در واقع هرمی بود که قاعدهٔ آن بر مَلِک های کوچک استوار بود. تا وقتی این ملک ها تابع مرعشیان بودند، قدرت حکومت استحکام داشت ولی رقابت های دیرینه گاه موجب خدعه و دسیسه هایی می شدند که حکومت مرعشی را تضعیف می کرد. همچنین مرعشیان با تکیه بر صوفیان و درویشان قدرت کسب نموده بودند و تا آنگاه که درویشان را در کنار خویش داشتند، قدرت داشته و می توانستند به وسیلهٔ آن مردم را به جنگ ها بکشانند یا از نیروی مردمی در سرکوب اعتراضات بهره ببرند.
اوج قدرت مرعشیان از زمان تأسیس تا سال ۷۹۵ هجری بود که تیمور گورکانی به طبرستان یورش برد. علت عمدهٔ فروپاشی مرعشیان در درجهٔ یکم ظهور تیمور بوده است، البته جنگ های پی درپی این خاندان با امرای محلی و همسایگان و همچنین دنیاگرایی رهبران بعدی از عوامل فروپاشی این نظام به شمار می روند. مرعشیان هیچگاه به قدرت اولیهٔ حکومت میربزرگ برنگشت و آن «یکپارچگی و وحدت» هرگز به این ناحیه بازنگشت. در زمان صفویه مرعشیان تابع آنان شدند. در زمان شاه عباس یکم شورش های پیاپی در طبرستان، وی را بدان واداشت که از پایتخت حاکم را تعیین کند. در دوره صفویان به صورت تدریجی و نهایتاً در عصر شاه عباس، در سال ۹۹۰ قمری، مازندران کلاً تحت سیطرهٔ مستقیم صفویان درآمد. و سادات مرعشی به شیراز، هند و کرمان تبعید شدند.





گزارش تخلف یا اشتباه در معنیسادات حسینی مرعشی که در سرزمین مازندران ساکن بودند، نسبشان به علی بن حسین می رسید. مؤسس دولت مرعشیان قوام الدین بن عبدالله نیز از حامیان و پیروان علما و رهبران سربداران بوده است. جنبش مرعشیان نیز بر این اساس در همهٔ زمینه ها از سربداران تأثیر پذیرفت.
قوام الدین، ملقب به میربزرگ، که از سادات مرعشی بود در ۷۶۰ هجری قمری مقارن ۱۳۵۹ میلادی، با قیام علیه چلاویان حکومت مرعشی را تأسیس کرد. او پیش از آن که به قدرت برسد، با کیا افراسیاب چلاوی، متحد شد، ولی «تضاد گوناگون بین آن دو و خوی و اشرافیت کیا افراسیاب»، سبب قیام و در نهایت پیروزی میربزرگ شد و مرعشیان در اندک زمانی تمامی مازندران را در حیطهٔ نفوذ خود درآوردند. نهضت مرعشیان به لحاظ رشد مذهب شیعه دوازده امامی در مازندران و گسترش آن به نواحی مجاور و ارتباط آن با کیاییان، سلسله حاکم بر بیه پیش و رسمی شدن تشیع دوازده امامی در زمان صفویان اهمیت دارد.
مرعشیان در واقع هرمی بود که قاعدهٔ آن بر مَلِک های کوچک استوار بود. تا وقتی این ملک ها تابع مرعشیان بودند، قدرت حکومت استحکام داشت ولی رقابت های دیرینه گاه موجب خدعه و دسیسه هایی می شدند که حکومت مرعشی را تضعیف می کرد. همچنین مرعشیان با تکیه بر صوفیان و درویشان قدرت کسب نموده بودند و تا آنگاه که درویشان را در کنار خویش داشتند، قدرت داشته و می توانستند به وسیلهٔ آن مردم را به جنگ ها بکشانند یا از نیروی مردمی در سرکوب اعتراضات بهره ببرند.
اوج قدرت مرعشیان از زمان تأسیس تا سال ۷۹۵ هجری بود که تیمور گورکانی به طبرستان یورش برد. علت عمدهٔ فروپاشی مرعشیان در درجهٔ یکم ظهور تیمور بوده است، البته جنگ های پی درپی این خاندان با امرای محلی و همسایگان و همچنین دنیاگرایی رهبران بعدی از عوامل فروپاشی این نظام به شمار می روند. مرعشیان هیچگاه به قدرت اولیهٔ حکومت میربزرگ برنگشت و آن «یکپارچگی و وحدت» هرگز به این ناحیه بازنگشت. در زمان صفویه مرعشیان تابع آنان شدند. در زمان شاه عباس یکم شورش های پیاپی در طبرستان، وی را بدان واداشت که از پایتخت حاکم را تعیین کند. در دوره صفویان به صورت تدریجی و نهایتاً در عصر شاه عباس، در سال ۹۹۰ قمری، مازندران کلاً تحت سیطرهٔ مستقیم صفویان درآمد. و سادات مرعشی به شیراز، هند و کرمان تبعید شدند.






wiki: مرعشیان