مراتع
/marAte~/
مترادف مراتع: مرتع ها، چراگاهها، مرغزارها، علفزارها
برابر پارسی: چراگاه ها، چراگاه ها، مرغزارها
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( اسم ) جمع مرتع چراگاهها : ... و در خفض عیش و لذت عمر بامن و استنامت و فراغ دل و استقامت حال در آن مراتع و مراعی بی زحمت حافظ و منت راعی بسر میبردند .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
پیشنهاد کاربران
پیشنهادی ثبت نشده است. شما اولین نفر باشید