متعلقات
/mote~alleqAt/
مترادف متعلقات: توابع، ضمایم، لواحق، وابستگان، وابسته ها
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
مترادف ها
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف
تابع، حوزه، ایالت، درامد اتفاقی، متعلقات، وقف
متعلقات، دارایی، متعلقات و اموال
لوازم، متعلقات، اسباب، ضمائم، اموال شخصی زن، اثایالبیت، اثای
ضمیمه، متعلقات، دستگاه، اسباب، جهاز، جزء، حالت ربط و اتصال
متعلقات، اندرون، دل و روده، دل و جگر
متعلقات