متد

/metod/

مترادف متد: اسلوب، روال، روش، شیوه، طریق، طریقه، نحوه

لغت نامه دهخدا

متد. [ م ِ ت ُ ] ( فرانسوی ، اِ ) روش. شیوه. آئین. سبک. اسلوب. طریقه. فرهنگستان ایران «روش » را بجای این کلمه پذیرفته است. و رجوع به واژه های نو فرهنگستان ایران و متدلژی شود.

فرهنگ فارسی

دستور، قاعده، روش، رویه، اسلوب
( اسم ) روش اسلوب طریقه .

فرهنگ معین

(مِ تُ ) [ فر. ] (اِ. ) روش ، قاعده .

فرهنگ عمید

قاعده، روش، رویه، اسلوب.

فرهنگستان زبان و ادب

{PBX} [مهندسی مخابرات] ← مرکز تلفن داخلی

جدول کلمات

روش

مترادف ها

method (اسم)
راه، عنوان، سیاق، نوع، سبک، رسم، رویه، روش، شیوه، طرز، اسلوب، طریقه، طریق، روند، متد، طور، مسلک، نحو، منوال

how (اسم)
راه، چگونگی، روش، طرز، متد، سان، کیفیت

فارسی به عربی

کیف

پیشنهاد کاربران

روش:متد.
روش کشمکشی.
روش روان باوری.
روش سنجش گری و "سنجش پذیری"
روش" روش شناسی".
روش شناسی روش ها.
کلمه ای فرانسوی m�thode. به معنای راه و روش است
روش کار
طرز، طریقه، قاعده و قانون، راه، هنجار، شیوه، اسلوب، منوال، سبک، گونه، نهج، نحوه عمل، چگونگی انجام دادن کاری

بپرس