95 1614 100 1 متداولة معنی متداولة در لغت نامه دهخدا متداولة. [م ُ ت َ وَ ل َ ] (ع ص ) از یکدیگر نوبت به نوبت گرفته شده و دست به دست گردانیده شده. (آنندراج ) (غیاث ). || مأخوذ ازتازی ، رایج و روان و معمول و معلوم و رسمی و معهود. (ناظم الاطباء). مؤنث متداول : مرد صادق القول راست گفتار ساده لوح بود و در اکتساب علوم متداوله کماینبغی کوشیده... (عالم آرا، از فرهنگ فارسی معین ).متداوله را بخوانید. متداولة را به اشتراک بگذارید معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها Mosi > What appears آیلین > piping bag محمد مهدی شمسی > الکترورتینوگرافی موسی > fatally فاطمه > quarantined سهس > لحظه شماری کردن Melika > Pyramids Pouya > paged نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته محمد حاتمی نژادعلی باقریموسیDark Light علی حقی بستان آبادنادیاواژگان لری( بختیاری) سارافرجپور فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته یک غازی مهدیس لرکی لر غلتید آروین کیر نام کره ای