لوحش ا. [ ل َ ح َ شَل ْ لاه / ل َه ْ ] ( ع جمله فعلیه دعایی ، صوت مرکب ) در اصل لا اَوْحَشَه ُ اﷲ بود و معنی آن ، وحشت نداد او را اﷲتعالی. فارسیان در وقت تعظیم و استعجاب به معنی خواهش و تحسین استعمال کنند، چنانکه گویند: به روی فلان صد لوحش اﷲ؛ صد آرزو و صد تحسین. ( غیاث از بهار عجم و فرهنگ رشیدی ). صاحب آنندراج گوید: اگر گفته شود که نفی ماضی به ما میکنند نه به «لا»، گوئیم مسلم لیکن در کتب قدیمیه به «لا» هم آمده ، چنانکه شیخ الرئیس در اکثرمواقع قانون آورده که «لاکان » و صاحب کامل الصناعة نیز ماضی به «لا» می آورد و این را فارسیان در محل تعظیم و استعجاب گویند. رجوع به استیحاش شود : لوحش اﷲ از قدو بالای آن سرو سهی زآنکه مانندش به زیر گنبد دوار نیست.
سعدی.
ز رکن آباد ما صد لوحش اﷲ که عمر خضر می بخشد زلالش.
حافظ.
صفت آش بناکردم و عقلم میگفت لوحش اﷲ دگر از آش زرشک خوشخوار.