98 1578 100 1 قوم/qowm/مترادف قوم: اعقاب، بازمانده، تیره، خویش، خویشاوند، دودمان، طایفه، قریب، کس، منسوب، نزدیک، وابسته، خلق، ملتبرابر پارسی: تیره، تبار، خاندان، خویش، دودمان معنی قوم در لغت نامه دهخدا قوم. [ ق َ ] (ع اِ) گروه مردان و زنان معاً یا بخصوص گروه مردان و از این معنی است قول خدای تعالی : لایسخر قوم من قوم. (قرآن 11/49). و قول خدای تعالی : و لا نساء من نساء. (قرآن 11/49). یا زنان به تبعیت مردان داخل قومند مذکر و مؤنث هر دو آید و از ابن باب است قول خدای تعالی : کذب به قومک. (قرآن 66/6). و کذبت قبلهم قوم نوح. (قرآن 42/22) (از منتهی الارب ). جماعت مردان بخصوص و گویند زنان نیز به تبعیت داخل میشوند. و به این نام نامیده شدند از آن جهت که به کارهای بزرگ و مهم قیام کنند. ج ،اقوام ، اقاوم ، اقاویم ، اقائم. (از اقرب الموارد).- قوم فیل ؛ اشاره به اصحاب الفیل است. (برهان ).|| کسان. خویشان.خویشاوندان.قوم. [ ق َ ] (ع مص ) به همه ٔ معانی رجوع به قیام (مص ) شود. || (اِمص ) اقامت. (از اقرب الموارد).قوم. (ع اِمص )اقامت. قَوم. (اقرب الموارد). رجوع به ماده ٔ قبل شود. || (اِ) زین پوش. || نی که میان آن کاواک نباشد. (فرهنگ فارسی معین ) (آنندراج ).قوم. [ ق ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قائم. (منتهی الارب ). رجوع به قائم شود.قوم. (اِ) دسته. آهنگی است در موسیقی. رجوع به آهنگ شود.قوما را بخوانید. معنی قوم به فارسی قومگروه مردم، جماعتی ازمردم، خویشاوندان۱ - زین پوش ۲ - نیی که میان آن کاواک نباشد .دسته آهنگی است در موسیقی قوم موسیقی شناختی[ethnomusicological, ethnomusicologic] [موسیقی] مربوط به قوم موسیقی شناسی قوم موسیقی شناس[ethnomusicologist] [موسیقی] متخصص قوم موسیقی شناسی قوم موسیقی شناسی[ethnomusicology, comparative musicology] [موسیقی] دانشی که به بررسی موسیقی و فرهنگ موسیقایی اقوام و ملل می پردازد خلال قوممیان قوم در وسط قوم سالار قومرئیس و مهتر قوم هم قوم( صفت ) دویا چندکس که ازیک قوم هستند هم قبیله . قوم گرایی را بخوانید. معنی قوم در فرهنگ معین قوم [ ع . ] (اِ.) ۱ - زین پوش . ۲ - نیی که میان آن کاواک نباشد. (قُ) [ ع . ] (اِ.) ۱ - گروه مردم . ۲ - خویشاوندان . ج . اقوام . معنی قوم در فرهنگ فارسی عمید قوم۱. گروهی از مردم با ویژگی های مشترک زبانی، تاریخی، و نژادی.۲. خویشاوندان.۳. [قدیمی] همسر، زن. قوم در دانشنامه اسلامی قوممعنی قَوْمِ: قوم من (در عبارت "يَا قَوْمِ "مخفف قومی )معنی قَوْمٍ: جماعت (کلمه قوم در اصل به معناي جماعتي از مردان است و به همين جهت در عبارت " لا يسخر قوم من قوم و لا نساء من نساء "حکم مسخره نکردن را براي زنان جداگانه مطرح کرده است ولي در قرآن کريم جماعت اعم از زن و مرد را شامل است )معنی قَوْمَنَا: قوم مامعنی قَوْمُهُمَا: قوم آن دومعنی قَوْمِي: قوم منمعنی أَرَهْطِي: آيا قوم وعشيره اممعنی رَهْطٍ: قوم وعشيرهمعنی رَهْطِي أَعَزُّ: قوم وعشيره اممعنی قَوْمَکَ: قوم تومعنی قَوْمِکُمَا: قوم شما دو نفرمعنی قَوْمَهَا: قوم آن زنریشه کلمه: قوم (۶۶۰ بار)ی (۱۰۴۴ بار)جماعت مردان در صحاح گفته: قوم به معنی مردان است و شامل زنان نیست از لفظ خود مفرد ندارد زهیر در شعر خود گوید: و ما ادری و سوف اخال ادری أقوم آل حصن ام نساء نمیدانم به گمانم به زودی خواهم دانست: آل حصن مردانند یا زنان. و خداوند فرموده: . گاهی زنان نیز داخل قوم اند به تبعیت زیرا قوم هر پیامبر شامل مردان و زنان است، همچنین است قول راغب در مفردات. در اقرب الموارد گوید: جماعت مردان را قوم گفتهاند که آنها قائم و متصدی به کارهای مهمّاند، این لفظ مذکر و مونث آید گویند: «قامَ الْقَوْمُ وَ قامَتِ الْقَوْمُ» در مجمع ذیل آیه فوق فرموده: خلیل گفته: قوم به مردان اطلاق میشود نه به زنان چون بعضی با بعضی به کارها قیام میکنند. ناگفته نماند: در آیه فوق زنان به قرینه مقابله داخل در قوم نیستند ولی در آیات دیگر قطعاً زنان داخل در قوم اند مثل . . نمیشود مراد از قوم در این آیات فقط مردان باشند لذا باید برای اخراج زنان قرینه داشته باشیم. بدین جهت راغب گفته: در تمام قرآن از قوم مردان و زنان اراده شدهاند و حقیقت آن برای مردان است ولی قاموس معنای اولی آن را «اَلْجَماعَةُ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ مَعاً» گفته است. اقرب الموارد گفته: قوم انسان اقربای اوست که با او در جد واحد جمع میشوند، گاهی انسان در میان اجانب واقع میشود مجازاً و به جهت مجاورت آنها را قوم خود میداند. از این استعمال در قرآن بسیار یافته است. ... فهرست قومقوم آزر را بخوانید. قوم در جدول کلمات قوم آتیالاتراکتورسازی قوم آتیلاهون قوم ایرانیاریا قوم باستانی ایرانماد قوم بی سروم قوم پرستی افراطیشووینیسم قوم تاریخی پرواینکا قوم تاریخی مکزیکمایا قوم ترکمنیموت قوم ترکمنییموت دنباله معنی قوم در جدول معنی قوم به انگلیسی race (اسم)گردش ، دور ، تبار ، طبقه ، نژاد ، دوران ، طایفه ، مسابقه ، نسل ، قومpeople (اسم)جمعیت ، مردم ، طایفه ، خلق ، ملت ، قوم ، مردمانnation (اسم)طایفه ، کشور ، خلق ، ملت ، امت ، قوم معنی کلمه قوم به عربی قومامة , جنس , ناس قوم و خویش سببیصلة قوم و خویشاناهل قوم و خویشیقريب قوم وخویشقوم حد اعلا ی تمدن یک قومتنوير ریش سفید قوماب قوم را به اشتراک بگذارید پیشنهاد کاربران فر کیانی آریه، ایل حنظله قلندرزهی معنی یا پیشنهاد شما واژه نام شما رایانامه معنی یا پیشنهاد شما نام نویسی | ورود تازه ترین پیشنهادها محمد کمالی > yearn Hossein > cosmopolitan اسکندرنژاد تمراز > بابا نوئل الهه > بی رمق Jey > pop صاحب بابائی > squat پویا > گیلان *************** > good bye نگارش واژه نو | پیشنهادهای امروز کوشاترین کاربران در یک هفته گذشته FigureFarhoodامین آریاپارسا میریوسفیمحمد حاتمی نژادヴァヒドDark Light حمیدرضا دادگر_فریمان فهرست کامل کوشاترین کاربران پرگفتگوترین واژگان در یک هفته گذشته نام کره ای بگسست نگون اقبال طبل غازی صحنه نبرد یک غازی غلتید عجل الله تعالی فرجه